چه کسانی میتوانند در گفت و گوی تمدن ها شرکت کنند؟

محمد لگن هاوزن

نسخه متنی -صفحه : 11/ 4
نمايش فراداده

توليد و تقليد

به‏معنايي مجازي تمام محصولات [= توليدات] يك تمدن را بايد سخنان آن در نظر گرفت. تمدنها از طريق هنرها و فن‏آوري‏هايشان، از طريق ادبيات و قوانين‏شان، از طريق تاريخ و ايده‏هايشان سخن مي‏گويند. اگرچه تمدنها اذهاني كه با آنها بيانديشند ندارند، [ولي[ مي‏توان افكاري را كه ميان مردم يك تمدن ظهور مي‏كند و در كار و محصولاتشان انعكاس يافته، به خود تمدن نسبت داد. بنابر اين به يك معنا، نهايتا، تمدنها داراي «زبان»اند و از آنجا كه زبان نشان دهنده آن چيزي است كه او مي‏انديشد لاجرم محصولات تمدن انديشه آن را منعكس مي‏كند.

اگر بناست گفت‏وگويي بين تمدنها صورت گيرد، فقط سخن گفتن كافي نيست. اما آيا بايد همچنين استماع كنند؟ وقتي [مي‏توان گفت] يك انسان به سخنان ديگري گوش مي‏كند كه نشان دهد سخنان ديگري موجب واكنشي در اعمال يا در كلام وي مي‏شود. اگر تمدنها از طريق محصولاتشان سخن مي‏گويند، مي‏توان گفت استماعشان نسبت به تمدنهاي ديگر وقتي است كه محصولاتِ تمدن ديگر موجب واكنشي در حوادث تاريخي يا محصولات خود اين تمدن شود. چگونه محصولات تمدني مي‏توانند در تمدن ديگر واكنشي برانگيزند؟ مطمئنا اين يك رويداد ثابت است.

ناقدان هنري نشان مي‏دهند كه چگونه هنرها و معماري يك فرهنگ در هنر و معماري فرهنگ ديگر نفوذ مي‏كنند. غالبا سالياني طول مي‏كشد تا محصولات يك فرهنگ در محصول فرهنگ ديگري نفوذ پيدا كنند، همچون سبك‏هاي تمدن باستاني كه در قالب تمدني جديد مدپذير مي‏شوند. همچنين مواردي از مبادله نسبتا سريع وجود دارد، همچون فن‏آوري ژاپني كه فن‏آوري غربي را سرمشق قرار داده و به سرعت با كارخانه‏هاي اروپايي و آمريكايي به رقابت برخاسته است. از طريق تقليد وجرح و تعديل، از طريق مونتاژ و حتي خريد كامل. مردم، فرهنگها و تمدنها نشان مي‏دهند كه چگونه با يكديگر سخن مي‏گويند.5

اگر محصولاتِ تمدن، سخنانش است و استماع آن بازتاب در محصولاتش از محصولاتِ تمدنهاي ديگر است، به نظر مي‏رسد دو عنصر لازم در گفت‏وگو ـ سخن گفتن و استماع ـ در معناي مجازي‏اي كه خطوط كلي آن ترسيم شد، در تمدنها يافت مي‏شود. در اينجا تمثيلاتِ مردم‏شناسانه را براي بحث در باب گفت‏وگوي بين تمدنها به كار مي‏بريم. بيائيد اين تعبير از گفت‏وگوي بين تمدنها را تعبير تمثيلي مردم‏شناسانه بناميم.

عناصري كه تاكنون در تعبير تمثيلي انسان‏شناسانه معرفي كرديم براي گفت‏وگوي بين تمدنها كافي نيستند، براي گفت‏وگوي حقيقي به چيزهايي بيش از سخن گفتن و استماع نياز است. حتي اگر بتوان مجازا باعث گفت‏وگوي تمدنها با يكديگر شد، آنها نمي‏توانند از كمبودشان در آداب مبرا شوند. گفت‏وگو به ملاحظه آدابي كه نشانگر آمادگي براي ورود به جهان بيگانگان باشد و نيز به مقاصد حقيقتا استقبالگرانه نياز دارد. تمدنها ممكن است توليد يا تقليد كنند، صادرات يا واردات داشته باشند، ولي قلب‏هاي خود را به روي گفت‏وگو نمي‏گشايند.

نمايندگان تمدنها

حتي اگر استعاره مورد بحث براي فهم ايده گفت‏وگوي بين تمدنها ناكافي باشد، دليل نمي‏شود كه از اين ايده به‏طور كلي صرف نظر كنيم. شايد آنچه بدان نياز است تبديل چهره سخن باشد. بلغاء از اصطلاحِ synecdoche ]= ذكر جزء و اراده كل و يا بالعكس] براي معني مجازي‏اي استفاده مي‏كنند كه جزء يا فرد كل يا نوع را نشان دهد و بالعكس. بنابر اين، مي‏توان گفت گفت‏وگوي بين تمدنها وقتي رخ مي‏دهد كه افرادِ وابسته به تمدنها وارد گفت‏وگو شوند.

البته، باز به بيش از اين نياز است. اگر بناست كه ما آنچه را كه مراد گفت‏وگوي تمدنهاست، حاصل كنيم، اينطور نيست كه هر گفت‏وگويِ بين اعضاي تمدنهاي متفاوت را بتوان گفت‏وگوي بين تمدنها به‏حساب آورد. اگر يك جراح چيني در پيرامون فن جراحي با يك جراح از تونس بحث كند، گفت‏وگو در محدوده چارچوب پزشكي غربي واقع مي‏شود.