چه کسانی میتوانند در گفت و گوی تمدن ها شرکت کنند؟

محمد لگن هاوزن

نسخه متنی -صفحه : 11/ 10
نمايش فراداده

توصيف امري به مسلماني دلالتي بر حوزه جغرافيايي ندارد، بلكه اشاره دارد به آنچه كه از مجموعه‏اي روابطِ اجتماعي درجايي كه اسلام حاكم بوده يا است ظهور پيدا كند، خصوصا سنتهاي فرهيختگان در عرب و فارس كه به لحاظ تاريخي نشانگر جوامع داراي افراد مسلمانند، حتي اگر اين جوامع شامل غيرمسلمين نيز باشند. بدين‏سان ابن‏ميمون ممكن است هم فيلسوف مسلمان [بزرگ شده در فرهنگ در جامعه اسلامي] و هم فيلسوف يهودي خوانده شود، ولي نه يك فيلسوف اسلامي.

نظرياتِ بخشهاي پيشين درباره گفت‏وگوي بين‏تمدنها تحت اين فرض پرداخته شد كه از جمله تمدنهايي كه براي گفت‏وگو توصيه شده‏اند، تمدن غرب و اسلام است. هنگامي كه در باب گفت‏وگو با تمدن اسلام سخن مي‏گوئيم درمقام سخن گفتن از جامعه آرماني كه دين اسلام براي بشر توصيه كرده نيستيم، بلكه از آنچه كه در حال حاضر در ميان مردم مسلمان رشد كرده سخن مي‏گوئيم. بنابراين بهتر خواهد بود كه از تمدن مسلماني (طبق اصطلاحات هدگستون) سخن بگوييم و سپس از تمدن اسلامي. مسلمانان مي‏توانند از طريق گفت‏وگوي ميان تمدنها اميداور باشند كه تمدن مسلمانيِ معاصر به تمدني بيشتر اسلامي تغيير يابد.

در خاتمه، به اظهار نظرهدگستون توجيه كنيد:

«مسلمانان اعتماد به قرآن دارند. «شما بهترين امتي هستيد كه تاكنون براي بشريت پديد آمده، امربه معروف و نهي از منكر مي‏كنيد، و ايمان به خدا داريد. (سوره آل‏عمران آيه 110) انسانهاي جدي اين پيشگويي را به طورجدي اخذ و تلاش مي‏كنند كه قالبِ تاريخِ كل جهان را بر اساس آن بريزند...

مسلمانان همچنين بايد پيشگويي قرآني را تماما و با همه لوازمش متحقق كنند. ولي آنها بطور مستمر اميدها و تلاشهايشان را براي زندگي پرهيزگارانه آنهم نه فقط در جنبه فردي بلكه بسان يك امت، نو مي‏كنند. در هر عصر مسلمانان متقي ايمانشان را در پرتو اوضاع و احوال جديد كه به علت شكستها و همچنين موفقيتهايِ گذشته پديد مي‏آيد، مجددا اظهار مي‏كنند. اين بصيرت هيچگاه از بين نرفته و اين خطرورزي هيچگاه متروك گذاشته نشده است. آناني كه اميد دارند و تلاش مي‏كنند، در جهان جديد فوق‏العاده سرزنده‏اند. تاريخ اسلام به عنوان دين، و تاريخ فرهنگي كه هسته مركزي را شكل داده است، وحدت و اهميت يگانه خود را از آن بصيرت و آن خطرورزي دارد».17