بايد اذعان داشت كه شرايط حاكم بر نظام بينالملل، همواره بستر فرهنگي مناسب براي تفاهم و تعامل فرهنگها نيست و شرايط بايد آنگونه باشد كه مصالح و منافع همه ملتها و تمدنهاي جهاني به صورت يك استراتژي كلان جهاني مطمح نظر دولتها قرار گيرد و همه ملتها و دولتها ملزم به رعايت پارهاي اصول انساني و قوانين و مقررات بشر دوستانه باشند. اگر چه ميتوان به وجود زمينههاي نسبتاً اميدواركننده در عرصه جهاني و احساس ضرورت گفتوگو و تفاهم از سوي انديشمندان و صاحبنظران و خردمندان توجّه جدي نمود اما اين مهم به دنبال محو زمينههاي تهاجم و برتريطلبيهاي فرهنگي ميسر است. اولين گام در مسير تحقق گفتوگوي تمدني كه امروزه جهان به عنوان يك ضرورت بدان تمايل دارد، يك اقدام جهاني عليه نگرشهاي تفوق طلبانه و نژادپرستانه فرهنگي است. پيشنهاد گفتوگوي تمدني از سوي ايران اگر چه مبتني بر واقعيتهاي سياسي ـ اجتماعي جهان پس از جنگ سرد و نيز فراخواني جوامع و تمدنها به سوي تحملپذيري و همكاري و طرد خشونت و دشمني است ليكن تحقق چنين هدف آرماني نيازمند راهكارهاي مناسبي است كه در اين مقاله مورد توجه قرار گرفت.
در جامعه بينالملل نيز طبعاً باورهاي اساسي نسبت به رعايت اصول تبادل و تفاهم در حوزه گفتوگوي تمدني بايد مورد امعان نظر قدرتهاي غربي قرار گيرد و ترسيم آنها به عنوان منشور بينالمللي در عرصه گفتوگو لحاظ شود.