محمد حسن قدردان قراملكي
چكيده
با طرح و رواج راه حلهاي فلسفي در رويارويي با شبهه «شر»، ديدگاه متكلمان تقريبا به بوته فراموشي سپرده شده است. چون به نظر نگارنده، متكلمان در حل معماي شر نسبت به فلاسفه موضع واقع بينانهاي داشتند، از اين رو ضرورت احيا و تبيين بيشتر نظريه متكلمان احساس ميشد لذا در اين نوشتار بعد از تبيين اشكال و تحليل ادله سهگانه متكلمان (آيه ها، روايتها و عقل) به تطابق آراي بعض عالمان مغرب زمين با موضع متكلمان اشاره ميشود، و در پايان به نقد اشكالهاي راه حل متكلمان كه از سوي فلاسفه غرب مانند جان هاسپرز طرح شده است، ميپردازيم.
وجود كژيها و كاستيها و انواع شرور و آلام در كتاب تكوين الهي ذهن هر انساني را ميگزد و در ديد نخست، شبههها و اشكالهايي را متوجه صفت عدالت، حكمت و عنايت الهي ميكند چرا خداوند قادر همه توان و عالم همه دان و خيرخواه محض اجازه داده است كه اين همه شرور و كاستيها در ساختار عالم ماده رسوخ كند؟
آنچه اشكال فوق را مضاعف و تقويت ميكند تقسيم غير خيرخواهانه و غير عادلانه خيرات و شرور عالم [در نظر نخست [است. به اين معني كه اگر در عالم مادي از وجود شرور و بعض كاستيها و كثريها گريزي نيست چرا در اكثر موارد اين هديه و كرامت الهي به نحو مساوي تقسيم نشده است و انسانها كه همگي مخلوق الهياند، به نحو تساوي از آن برخوردار نيستند. گويا در اين دنيا سهم بعضي غير از انواع المها و مصيبتهاي طاقتفرسا نيست، مثال: بچهاي كه بيمار و ناقص الخلقه جسمي يا ذهني متولد ميشود و از روزهاي نخستين كه دست به خوان گسترده الهي دراز ميكند، گويا فقط سهمش همان درد و رنجهايي است كه گريبان او و خانوادهاش را گرفته است.
انساني كه در يك خانواده فقير و تهيدست بزرگ ميشود، خود را محروم از نيل به آمال و آرزوهاي ابتدايي ميبيند. بر عكس ميبيند كه امثال او اگر نگويي پايينتر از او در يك زندگاني متفاوت با زندگي او، از نعمتهاي وافر سفره الهي برخوردارند. چنين شخصي دلش مملو از عقدهها و كينهها ميشود و يا دستكم دهها سؤال و شبهه بيپاسخ ذهن و فكر او را در رابطه با صفت عدل وجو الهي مشوش ميكند.
به نظر نميرسد چنين شبهههايي را بتوان با اتكا به عدمي خواندن شر يا اعتقاد به ضروري بودن آن براي پيدايش عالم مادي و داشتن خيرات كثير و برتري آن توجيه كرد، چراكه نه با عدمي خواندن شر درد و رنج دردمند و متألم فروكش ميكند و نه با ضروري و غير قابل منفك بودن شرور از خيرات عالم، نسخهاي براي مبتلايان به محرومان و دور افتادگان از سفره فيض الهي پيچيده ميشود. متفكر معاصر، شهيد سعيد، مطهري با تفطن به اين نكته ميفرمايد: «كساني كه در پاسخ اشكال شرور تنها به جنبه لزوم تفاوت در نظام كل توجه كردهاند. پاسخشان ناقص است، زيرا جزء ناقص حق دارد اعتراض كند كه حالا كه لازم است در نظام كل يكي كامل باشد و يكي ناقص، چرا من ناقص آفريده شدم و ديگري كامل؟ چرا كار بر عكس نشده؟ همچنين ممكن است «زشت» اعتراض كند كه حالا كه لازم است در نظام آفرينش هم زشت باشد و هم زيبا، چرا من زشت باشم و ديگري زيبا؟ چرا كار برعكس نشد؟