مدرسه کربلا (4)

عبدالحسین شهیدی صالحی

نسخه متنی -صفحه : 22/ 13
نمايش فراداده

چنانچه از متن پاره اى از اجازات و كتابهايى كه شاگردانش در نزد وى خوانده اند بر مى آيد وى پدر را در اوايل جوانى از دست داده و در حدود سال 660 هـ.ق. به مدرسه كربلا پيوسته است.

در نوشتار پيشين اشاره شد كه خاندان علقمى از سلسله هاى كهن عصر ساسانى در كربلا هستند. جد اعلاى اين سلسله به نام علقمه شاخه اى از شط فرات را با حفر كانال به سرزمين كربلا آورده و اين نهر به نام او شهرت يافته است.

ابن طقطقى (م.702هـ.ق.) از معاصران ابن علقمى وزير مستعصم مى نويسد:

(… وقيل لجده العلقمى لانه حفر النهر المسمى بالعلقمى.)45

تاريخ نگاران شيعه و سنى و روايات متواتره سنى و شيعه حكايت از آن دارند كه قريه هاى اين سرزمين در روزگار ساسانيان آباد و ايرانيان در آنها زندگى مى كرده اند به نامهاى: نينوا طف علقمه كربلا و الغاضريه بودن.

اين قريه ها از عصر رسول اللّه(ص) در نزد اصحاب معروف بوده و هنگامى كه امام حسين(ع) در اواخر ذيحجه و اول محرم سال 61هـ.ق. به اين سرزمين رسيده و نام اين نواحى را پرسيده نامهاى اين قريه ها و نواحى براى امام آشنا بوده است.46

وقتى كه امام به زمين كربلا مى رسد و مى پرسد اين مكان چه نام دارد مى گويند: كربلا امام مى فرمايد: (اعوذ بك من الكرب والبلاء) و دستور مى دهد كه خيمه ها را در همين سرزمين برافرازند.

بى گمان خاندان علقمى از اصيل ترين خاندانهاى علم و فضل در حائر شريف بوده اند و احتمال مى رود اين سلسله علماى ديگرى نيز پيش از علقمى داشته ولى ستاره اين سلسله در اواخر قرن ششم و مطلع قرن هفتم در افق كربلا درخشيده و در روزگار وزارت مؤيد الدين محمد (591 ـ 656هـ.ق.) به اوج شكوفايى خود رسيده است. تا نيمه اوّل قرن هشتم هجرى و شايد تا مطلع قرن نهم هجرى بقاياى اين سلسله ادامه داشته سپس رفته رفته ستاره اين سلسله رو به افول رفته و اكنون هيچ اثرى از اين سلسله سراغ نداريم و نمى دانيم آيا منقرض شده و يا به ديگر سرزمينها هجرت كرده و يا رجال اين خاندان دانش و فرهنگ را رها ساخته و يا نام و عنوان خاندان را تغيير داده اند و….

شيخ مؤيدالدين محمد از امور سياسى كناره مى گيرد و به مدرسه كربلا مى پيوندد و كرسى تدريس و رهبرى را از اواخر قرن هفتم تا ربع اول قرن هشتم هجرى در كربلا به دست مى گيرد و در رشد و تعالى بخشى به فرهنگ تشيع و گسترش مكتب اهل بيت نقش بسزايى ايفا مى كند.

از مشهورترين شاگردان و راويان از وى سيد تاج الدين ابوعبداللّه محمد بن القاسم معروف به ابن مُعَيَّه استاد شهيد اول47 است.

اين مطلب را شيخ آقا بزرگ تهرانى هنگام شرح حال وى در طبقات اعلام الشيعه چنين يادآور مى شود:

(… والمترجم له ممن اجاز لتاج الدين بن معيّه (م. 776هـ.ق.) استاد الشيخ الشهيد (786هـ.ق.) كما صرح بذلك ابن معيّة فى اجازته لشمس الدين محمد بن احمد العلوى.)48

صاحب ترجمه از كسانى است كه اجازه اى به تاج الدين بن معيّه (م:776هـ.ق.) استاد شهيد اول داده است چنانكه ابن معيّه در اجازه خود به شمس الدين محمد بن احمد علوى به اين مطلب اشاره روشن دارد.