سخن بزرگ شود چون درست باشد و راستچه جد، چه هزل، درآيد به آزمايش كجشنيده اى كه به يك بيت فتنه اى بنشستسخن گر از دل دانا نخاست، زيبا نيستكمال هر شعر اندر كمال شاعر اوستچو مرد گشت دني، قولهاى اوست دنىسخاوت آرد گفتار شاعرى كه سخى استكلام هر قوم انگاره ى سراير اوستنشان سيرت شاعر ز شعر شاعر جوىنشان خوى دقيقى و خوى فردوسى استجلال و رفعت گفتارهاى شاهانهعتابهاى غيورانه و شجاعتهامحاورات حكيمانه و درايتهاشصريح گويد گفتارهاى او كاين مردكجا تواند يك تن دو گونه كردن فكر ؟به صد نشان هنر انديشه كرده فردوسىدرون صحنه ى بازي، يكى نمايشگريكى به صحنه ى شهنامه بين كه فردوسىامير كشور گير است و گرد لشكر كشمكالمات ملوك و محاوارت رجالمكالمات ملوك و محاوارت رجال
كس ار بزرگ شد از گفته ى بزرگ، رواستهر آن سخن كه نپيوست با معانى راستشنيده اى كه ز يك شعر كينه اى برخاستگرش قوافى مطبوع و لفظها زيباستصنيع دانا انگاره ى دل داناستچو مرد والا شد، گفته هاى او والاستگدايى آرد اشعار شاعرى كه گداستاگر فريسه ى كبر است يا شكار رياستكه فضل گلبن، در فضل آب و خاك و هواستتفاوتى كه به شهنامه ها ببينى راستنشان همت فردوسى است، بي كم و كاستدليل مردى گوينده است و فخر او راستگواه شاعر در عقل و راى حكمتزاستبه غيرت از امرا و به حكمت از حكماستجز آنكه گويى دو روح در تنى تنهاستنعوذ بالله پيغمبر است اگر نه خداستاگر دو گونه نمايش دهد، بسى والاستبه صد لباس مخالف به بازى آمده راستوزير روشن راى است و شاعرى شيداستهمه قريحه ى فردوسى سخن آراستهمه قريحه ى فردوسى سخن آراست