قصاید

محمد تقی ملک الشعرا بهار

نسخه متنی -صفحه : 48/ 37
نمايش فراداده

اى به روى و به موي، لاله و سوسن!

  • خيمه ى عدل را به پا كن و بنشين قومى از كردگار بي خبران را تيغ خونريزى از نيام برون كن خرم آن روز كاين چنين بنشينى رايت دين مصطفى بفرازى رايت دين مصطفى بفرازى
  • كه ستمگر شد اين زمانه ى ريمن جايگاه تو گشته مكمن و مسكن وز چنين ناكسان تهى كن مكمن اى گداى در تو چرخ نشيمن از حد ترك تا مداين و مدين از حد ترك تا مداين و مدين