کیسانیه، افسانه یا حقیقت؟! (1)

سید ابراهیم سید علوی

نسخه متنی -صفحه : 9/ 2
نمايش فراداده

كيسانيه، افسانه يا حقيقت؟!(1)

سيد ابراهيم سيد علوى

مقدمه:

در عالم بشرى، حقايق و اوهام، سخت در هم آميخته‏اند و حق و باطل به شدت با هم مشتبه شده‏اند و احيانا به واسطه انگيزه‏هايى، حق باطل قلمداد شده و چنان كه مواردى نه اندك، بر اندام باطل جامه حق پوشانده‏اند.

در كتب تاريخ ملل و نحل، از مذاهب و نحله‏هايى سخن به ميان آمده و افكار و عقايدى به كسانى نسبت داده‏اند كه امروزه از آنچه در آن كتب و آثار، آمده،اثرى نيست.

در بدو نظر گفته مى‏شود كه آن مذاهب ونحله‏ها و فرقه‏ها، از بين رفته و پيروان آنها به كلى، منقرض گشته‏اند. اين احتمال را شيخ مفيدرحمه الله ابراز كرده است. (1)

ولى با دقت نظر بيشتر و مقايسه جريان‏هاى مشابه تاريخى و فرهنگى در پرتو تحليل منطقى، نظرى دقيقتر مى‏توان ارايه داد و آن اين كه از كجا معلوم كه چنان اشخاص و چنان افكار، حقيقتا وجود داشته‏اند؟ بلكه به احتمال معقول و قابل اثبات، آنها افسانه‏اى بيش نيستند كه بازيگران صحنه‏هاى عصرى و تشنگان حكومت و پست‏هاى سياسى دينى، چنان چيزها را آفريده و به قصد مخدوش كردن چهره جبهه مخالف خود در پشت پرده‏هاى توطئه، مقوله‏هاى كذايى را خلق كرده و به خلق الله منسوب داشته‏اند و بدان وسيله خود را به هدفشان كه همانا سلطه و مطامع دنيوى است، گام‏هايى نزديكتر ديده‏اند.

حقيقت آن است كه پيكار و جنگ گرم، همواره با نوعى نبرد وجنگ سرد، توام بوده است. جويندگان قدرت وحاكميت، در كنار ميدان‏هاى رزم كه در آنها نفرات و ساز برگ نظامى و تسليحاتى، كارساز است جبهه‏اى ديگر گشوده‏اند و آن را اصطلاحا جنگ سرد روانى تبليغاتى و تهاجم فرهنگى مى‏ناميم و هم چنان كه سلاح جنگى در اطوار تاريخ متحول بوده، ابزار اين تهاجم نيز همواره در تحول و دگرگونى بوده است ليكن ماهيت هر دو در دراز ناى تاريخ همان است كه بود.

اگر در ميدان‏هاى كارزار نظامى رزمى، عناصر خدمتكار، جنگجويان و سربازان خشن و دوره ديده و آشناى با انواع سلاحها و كاربرد آنها هستند اما گردانندگان اين جبهه، بر عكس چهره‏هاى به ظاهر آرام و آراسته‏اى‏اند كه خود را در پوشش علم و ادب و تاريخ جلوه‏گر مى‏سازند و ناآشناى با اين نوع جريانات شوم و ناروا به اين گونه شگردهاى نامبارك به سادگى نمى‏تواند آنان را شناسايى كند.

اينان قلم به مزدانى هستند كه با دريافت ثمن بخس در كنار طاغوت قرار گرفته و از رهگذر صلح ريايى و به شيوه بازيگرى‏هاى ابليسى جاده دشوار سياسى نظامى را براى قدرت طلبان، هموار ساخته‏اند.

آيا كيسانيه به آن شكلى كه در كتب تاريخ و ملل و نحل آمده، حقيقتا وجود داشته‏اند و آيا آن عقايد و افكار كلامى كه به اشخاصى نسبت داده شده، واقعيت داشته است؟ و يا همه آنها افسانه‏اى بيش نيستند كه دست پليد سياست آنها را آفريده است وگرنه در وراى وهم و خيال، داراى حقيقت و واقعيت نيستند!؟

آيا جريان كلامى سياسى كيسانيه همانند ماجراى رسواى سبائيه است كه سالها ناآگاهان را فريفته و كتابها و رساله‏هايى را از آن سلسله اراجيف پر كرده‏اند تا اين كه در قرن حاضر، استادن زبردست تاريخ و ادب و حديث آستين بالا زده، با تحقيقى عادلانه و درخور تحسين و تمجيد اظهار داشتند كه نه، ابن السواديى وجود داشته و نه عبد الله سبا با آن ويژگيها و فضاحت‏ها، حقيقت تاريخى داشته است‏بلكه آن، افسانه‏اى است كه دشمنان شيعه دوازده امامى به نفع جريان مخالف، آن را ساخته و پرداخته‏اند و احيانا اذهان بى خبرانى را قرنها به خود مشغول كرده و ملعنت‏هايى را در ميان امت اسلامى به وجود آورده‏اند.

استاد طه حسين در كتاب «علي و بنوه‏» (2) واستاد عسكرى در كتاب «عبد الله سبا» (3) در آن زمينه عالمانه‏ترين سخن را گفته و سالمترين روش تحقيق را در پيش گرفته‏اند.