زنان، تحصیلات و برداشت های دینی (3)

سید محسن سعیدزاده

نسخه متنی -صفحه : 5/ 3
نمايش فراداده

ادلّه موافقان

الف ـ قرآن:

در مطالب قبل تعدادي از آيات قرآن را كه بيانگر صدق اين ادعا بود، بيان كرديم و نيازي به تكرار نيست. گفتني است كه قرآن كتاب زندگي است، كتاب درس و علم و تفكر و تدبر است، ما را به انديشه و دقت فرا مي‏خواند، سخن بدون دليل و برهان را نمي‏پذيرد و موضوع آن «انسان» است نه جنس «مرد». خدا كتاب خود را براي مردم فرستاد نه براي مردان. با اين وصف، قرآن حد و مرزي براي شنونده خويش در نظر نگرفته است.

اگر زنان با قرآن آشنا شوند، به تمام دانشهاي مسلمانان، آشنا و آگاه خواهند شد. اگر زنان پابه‏پاي مردان در رشته‏هاي مختلف علمي متخصص‏شوند،توسعه‏كشورهاي‏اسلامي و عظمت اسلام بيش از پيش جلوه‏گر خواهد شد و اينها اهدافي است كه قرآن ما را به آن فرا مي‏خواند.

ب ـ روايات:

در اين بخش با دو طايفه از روايات روبه‏رو هستيم، يكي رواياتي كه به صورت عام، نوشتن و دانش زنان را مورد تأكيد قرار داده كه خود شامل مجموعه‏هاي زيادي است و ديگري رواياتي كه بطور خاص اهميت نوشتن و دانش زن را گوشزد كرده است. بنابراين، بحث خود را در اين محور با دو عنوان پي‏مي‏گيريم.

1ـ روايات عام

روايات بسيار زيادي به صورت عام، زن و مرد را به علم و دانش فرا مي‏خواند كه شمارش و گزارش آن در اين جزوه مقدور نيست و تنها به ذكر

نمونه‏اي از آنها بسنده مي‏كنيم.

1ـ تمام رواياتي كه فضيلت علم، عالم و معلم را برشمرده، هم شامل زن مي‏شود و هم شامل مرد و از اين نظر، خصوصيتي در آن ديده نمي‏شود. از جمله ابوبصير مي‏گويد: از امام جعفر صادق(ع) شنيدم كه فرمود:

«مَنْ عَلَّمَ خَيْرا فَلَهُ بمثل اَجْرِ مَنْ عَمِلَ به»(7)

هر كس كار خيري به ديگري آموزش دهد، پاداش عمل او براي آموزگار هم نوشته مي‏شود.

2ـ رواياتي كه در باره آموزش فرزندان است، گرچه به لفظ مذكر آمده، اما با توجه به پيام و تعليل آن‏ويژه‏پسرهانخواهدبود.حضرت علي(ع) فرمود:

«عَلِّموا صِبْيانكم ما يَنْفَعَهُم اللّه به، لايغلب عليهم المرجئة بِرَأيِها»(8)

به فرزندان خود چيزي بياموزيد كه نفع خدايي داشته باشد و مرجئه (طرفداران معاويه كه ايده فكري‏مخصوص‏به‏خودداشتند)برآنان‏غالب‏نشوند.

همچنين فرمود:

«مِنْ حَقِّ الولدِ عَلي والِدِهِ ثلاثةٌ يُحْسِنُ اِسْمَهُ، وَ يُعَلِّمُه الكتابة و يزوّجُه اذا بَلَغَ»(9)

از جمله حقوق فرزند بر پدرش سه حق است: انتخاب اسم نيكو، آموزش نوشتن و به ازدواج در آوردنش زماني كه بالغ شد.

3ـ رواياتي كه جاهل را يتيم مي‏دانند، بخصوص كه در بعضي از آنها عبارت «زن و يتيم» آمده‏كه‏نشانگرجهل‏زنان‏بوده‏است. سپس اين دسته از روايات در زمينه تعليم جاهل پاداشهايي مقرر داشته و مردم را به آموزش آنان ترغيب مي‏كند.

امام حسن عسكري(ع) از پيامبر(ص) نقل‏كرده كه فرمود:

«ألا فَمَنْ كانَ مِنْ شيعَتِنا عالِما بِعُلُومِنا و هذالجاهِلُ بشريعتنا المنقطع عَن مشاهدتنا يتيمٌ في حجره ألا فَمَنْ اَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شريعَتَنا كان معنا في الرفيق الاعلي»(10)

آگاه باشيد هر كس (اعم از زن و مرد) از

پيروان ما دانش ما را بداند و به فرد ناداني كه شريعت ما را نمي‏داند و از مشاهده ما قطع گرديده و يتيم شده و در كنار اوست، برخورد كند و او را راهنمايي كرده، شريعت ما را به وي آموزش دهد، با ما در مرتبه اعلي همنشين خواهد بود.

تعبيراتي كه در اين روايت به كار رفته، عام است و به هيچ وجه ذكوريت در آن مطرح نيست.

4ـ رواياتي كه بيانگر اين مطلب است كه عالم وظيفه دارد، ضعيفاني را كه دانش اندك دارند يا از آن بي‏بهره‏اند، آموزش دهد. در پاره‏اي از اين روايات، بصراحت واژه ضعيف در باره جاهلان به كار رفته است.

بااين‏وصف،ترديدي‏وجودنداردكه‏عالم‏موظف است زنان را آموزش دهد تا از ضعف در آيند.

بطور كلي، رواياتي كه در مورد تعليم زن و مرد در كتابهاي معتبر شيعه و سني ثبت و ضبط مي‏باشد، بسيار زياد است و بررسي آن از عهده اين مقاله بيرون است.

2ـ روايات خاص

در مقابل يك يا دو روايتي كه مخالفان به آن استناد كرده و آن را از طرق متعدد از يك سر چشمه گرفته‏اند، روايات زيادي در زمينه ترغيب و جواز تحصيل و نوشتن زنان در دست است، مانند:

1ـ روايت طبراني: «ان الشفاء بنت عبداله قالت: دَخَل عَلَّي رسولُ‏اللّه و انا قاعدةٌ عند حفصَة بنت عمر، فقال ما عليك أنْ تعلمين هذه رقيّةَ النملة كما علّمتها الكتابة»(11)

شفا، دختر عبدالله گفت: پيامبر(ص) نزد من آمد، وقتي كه پيش حَفْصَه، دختر عمر و زن پيامبر(ص) نشسته بودم. پس فرمود: چه مي‏شود، اگر اين را (اشاره به حفصه) «رُقيّه نمله» بياموزي، چنان كه به او نوشتن آموختي.

«رقيّه نمله» به نوشته‏اي گفته مي‏شد كه آن را براي مداواي يك نوع مرض پوستي به كار مي‏بستند. اين بيماري بگونه‏اي بوده است كه مريض خيال مي‏كرد كه مورچه بر بدن او راه مي‏رود و نيش مي‏زند، از اين رو نام آن را نمله يعني مورچه گذاشته بودند.

بعضي از مخالفان در زمينه دلالت روايت ياد شده نيز خدشه كرده، گفته‏اند: تعليم نوشتن و رقيّه، فقط مخصوص حفصه بوده، نه براي ديگر زنان پيامبر(ص) و گذشته از اين، قرآن فرموده است:

«يا نساءَالنّبي لستُنَّ كاحدٍ من‏النساء»(12)

اي زنان پيامبر شما مانند ديگر زنان نيستيد.

پس‏اين حكم مخصوص زنان پيامبر(ص) و از ميان آنان تنها ويژه «حفصه» بوده است، چه آنكه هر يك از آنان ويژگيهاي خاص خود را داشته‏اند.

برخي ديگر، اين روايت را در صورت قبول دلالت و تعميم آن به زنان ديگر، تنها خاص آن دوره دانسته و حكم آن را در زمانهاي بعد جاري نمي‏دانند؛ به اين بيان كه در عصر پيامبر(ص) فسادي نبوده و اكنون هست. پس نبايد به زنان

نوشتن آموخت.

پاره‏اي ديگر چنين اظهار نظر كرده‏اند: معناي ظاهري سخن مراد نبوده، بلكه حديث يك پيام كنايي دارد، (يعني اين خانم مريض شده، او را معالجه كنيد.) چون حفصه، راز پيامبر(ص) را افشا كرده بود.(13) اين حديث مي‏تواند به كنايه بگويد: زن هر كاري مي‏تواند انجام دهد، ولي نمي‏تواند از اطاعت مرد بيرون رود.

و نيز گفته‏اند: اين حديث لحن جدّي ندارد و به شوخي شبيه است، مانند آنكه در باره پيرزن فرمودند: «زن پير به بهشت نمي‏رود».

همچنين گفته‏اند: اين حديث با اخلاق پيامبر(ص) منافات دارد، چرا كه توكل و اميد آن حضرت به خداست نه به «رقيّه نملة»!

عده‏اي ديگر گفته‏اند: مفهوم حديث استفهام انكاري است و...

در جواب بايد گفت:

الف ـ حكم نوشتن و دانش آموختن، مخصوص حفصه نبوده است؛ برخي ديگر از زنان پيامبر(ص) در زمره زنان محدث و عالم بوده‏اند.

ب ـ آيه 32 سوره احزاب، با توجه به پايان آن و دو آيه بعدي (33ـ34) به هيچ وجه در مقام بيان امتيازهاي اين چنيني نيست، بلكه شدت حفاظ و پوشش را به آنان يادآوري مي‏كند و مقام و موقعيت حرم پيامبر(ص) را گوشزد كرده، تنها از اين جهت بين آنان فرق گذاشته و امتياز در نظر گرفته است؛ حتي شنيدن آيات الهي و مذاكره قرآن و مسائل حكمي را در محيط خانه به آنان پيشنهاد مي‏كند و اين خود ثابت مي‏كند كه زنان

ديگرمسلمانان،آزادي‏بيشتري‏داشتندو مي‏توانستند در بيرون از منزل خود قرآن را فرا بگيرند.

ج ـ اختصاص حكمي به يك برهه از زمان يا به مكان خاصي بايد داراي زمينه، انگيزه، قراين و امارات قابل پذيرش باشد. موضوع دانش هيچ گاه قيدي بر نمي‏دارد، نه به زمان و مكان و نه به قيود ديگر، مقيد نمي‏شود، چنان كه هيچ گاه دانش به خودي خود فساد آفرين نيست، اگر فسادي تصور شود، از ناحيه دانشمندان است و كساني كه دانش را در مسير نادرست مي‏اندازند.

صرف آموزش خط و خواندن و نوشتن هيچ مفسده‏اي ندارد، بلكه مصالح بسياري نيز بر آن مترتب است و نمي‏توان به بهانه استفاده برخي از زنان ناسالم، تمامي آنها را از آن محروم كرد.