در اين آيات، از اصل قدرت تراشکاري و مهارت بر اين کار به عنوان نعمت ياد شده است و در ضمن هشدار داده شده که از اين نعمت و قدرت خدادادي، سوء استفاده نکنيد و در روي زمين به افساد نپردازيد.
در جريان حضرت ابراهيم و مبارزه با شرک و بت شکني ايشان، استفاده ازهقدرت و مهارت تراشگري در جهت فساد در زمين و ترويج شرک و بت پرستي، از پيکر تراشي و مجسمه سازي، به عنوان بت و پرستش غير خدا ياد شده است. نجّاري و سنگ تراشي و پيکر تراشي نعمت و قدرت خدادادي است، مثل بسياري از نعمتهاي الهي، منتهي بايد تلاش کرد اين نعمت و اين مهارت و هنرمندي را در جهت مثبت و پيشرفت و خدمت به بشر به کار بست، نه در جهت منفي و افساد و انحطاط.
در هر صورت، در قرآن، «تماثيل»، «صورت» و «نحت» به معناي ايجاد چيز برجسته و داراي جسم استعمال شده است.
منتهي تصوير که به خدا اسناد داده شده، مورد مدح و ستايش است و امّا تمثيل و نحت، يعني مجسمه سازي و پيکرتراشي که به انسان نسبت داده شده، دو بعدي و دو جهتي است. يک بعد و جهتش مثبت و جايز است، بعد ديگرش که منحط کردن جامعه انساني و فاسد کردن زندگي است، منفي و ممنوع.
در روايات مربوط به احکام مجسمه و نقاشي، چه از جهت ساختن و کشيدن، يا از حيث نگهداشتن و به کار گرفتن، گاهي موضوع صورت يا تصاوير و گاهي تمثال يا تماثيل و گاهي هر دو باهم، قرار داده شدهاند و براي اين که روشن شود که آيا هر يک از صورت و تمثال، معناي خاص و حکم ويژهاي دارند، يا هر دو به يک معني و داراي احکام واحدي هستند، ناگزيريم با دقت بيشتري روايات را از اين جهت مورد بحث و بررسي قرار دهيم. تعابير روايات مختلف و گونه گونند که به برخي از آنها اشاره ميکنيم:
1 . «من مثّل تمثالاً».
2 . «من مثّل مثالاً».
3 . «رجل صوّر تماثيل».
4 . «من صوّر صورة».ه
5 . «من صوّر صورة حيوان».
6 . «ان ربّک ينهي عن التماثيل».
7 . «سالت عن تماثيل الشجر؟ فقال: لاباس مالم يکن شيئاً من الحيوان».