نگاهی دوباره به فقه و هنرهای تجسمی

احمد حسینی

نسخه متنی -صفحه : 8/ 3
نمايش فراداده

«لاترى الجاهلَ إلاّ مُفرِطاً او مُفرَّطاً.»(3)

انسان نادان را يا گرفتار زياده روى مى‏بينى يا دچار كم روى.

بايد توجه داشت كه دين و فقه ما،بر اساس بينشى استوار است كه اعلام مى‏كند:

«و لو تقولّ علينا بعض الاقاويل لأخذنا منه باليمين ثم لقطعنا منه الوتين.»(4)

و اگر سخنى را به ما نسبت دهد [كه ما نگفته‏ايم‏]با قدرت با آن برخورد مى‏كنيم و رگ قلب گوينده سخن را مى‏بريم.

و يا آن كه مى‏فرمايد:

«مَهْلاً يا ابان.»(5)

آرام باش اى ابان‏[بر اساس قياس داورى نكن‏].

يا:

«علينا القاء الاصول و عليكم التفريع»(6)

بر ماست بيان كليّات و بر شماست اجتهاد در فروعها.

بنابراين، همان گونه كه پا بيرون نهادن از مورد آيات و روايات، امرى دشوار است و ماندن و ايستايى در آن نيز دشوار خواهد بود.

وحيد بهبهانى مى‏نويسد:

«..فظهر ممٌا ذكرنا انه يحرم التعدى عن النصوص جزماً و يحرم عدم التعدى ايضا جزماً.

و يحرم مخالفة النصوص جزماً و يحرم عدم المخالفة جزماً فلابد للمجتهد من معرفة المقامين و تمييزها... .

و عدم الفرق بين المقامين أعظم خطرا على المجتهد. و لو كان احد لم يفرق و بم يعرف ما به الفرق. يخرب فى الدين تخريبات كثيرة من اوّل الفقه الى آخره...»(7)

از مطالبى كه بيان كرديم،روشن شد:پا فرا نهادن از مورد روايات و ناسازگارى با آن، حرام است و ايستايى و ماندن در مورد و فراتر نرفتن از آن نيز، حرام است.

بنابراين، بايد مجتهد موارد جايز بودن و نبودن فراتر رفتن از مورد را باز شناسد و بازشناسى اين مقام،از بزرگ‏ترين دشواريهاى مجتهد است.

و چنانكه مجتهدى بين اين دو مقام فرق نگذارد و وجه فرق آن را نشناسد، خرابيهاى فراوانى را،از آغاز فقه تا آخر فقه،به بار مى‏آورد.

به همان اندازه كه به استناد: «ولو تقوّل علينا بنص الاقاويل»و«مهلاً يا ابان»خودارى از بيان احكام مسايل نو پيدا و جرأت نكردن اط اظهار نظر نو و استنباط جديد،سبب به بار آمدن خرابى در فقه و دين است،شتاب زدگى و بى روشى در اظهار نظرهاى فقهى، سبب ويران كردن فقه و احكام اسلامى است.

اين جاست كه با رسيدن به اجتهاد درست را (( ادق من الشعر و احر من النار)) دانست.

از اين روى،شيخ انصارى مى‏نويسد:

«وَفقٌنا الله للاجتهاد الذى هو اشد من طول بحق محمد و آله الاطهار.»(8)

خداوند، به حق محمد و آل پاك او،ما را موافق بدارد به اجتهادى كه رسيدن به آن دشوارتر از جهاد پيوسته با شمشير در راه خداست.

پيشينه مجسمه سازى و نقاشى‏

برابر شواهد استوار، همانند آيات، روايات، تاريخ و آثار به جاى مانده از عهد باستان، پيدايش مجسمه سازى و نقاشى به عنوان هنر و فن، كم و بيش، نزديك به تاريخ پيدايش بشر است.آنچه در آيات مطرح شده،تنديسها و بتهاى پرستش است.

بخشى از روايات تاريخ پيدايش مجسمه سازى به انگيزه پرستش، در كتاب توحيد بحار الانوار(9) و بخشى در ضمن بيان تاريخ پر بار و درخشان پيامبر اسلام (ص) بازگو شده اند.(10)

پيدايش و گسترش مجسمه سازى و نقاشى ، انگيزه ها و علتهاى گوناگونى دارد و سرچشمه گرفته از گرايشها و ذوقهاى روحى ، هنرى و از جمله به انگيزه پرستش بوده است.

چنانكه مطالعه تاريخ ملتها نشان مىدهد ، مجسمه سازى و نقاشى همواره به عنوان يك هنر پيشرفته ، نشانه تمدن و قوه پدپد آورندگى و آفرينندگى يك ملت ، بشمار مىآمده است.

از اين روى، شايسته و بايسته است كه از ديدگاه فقه اسلامى، حكم اين موضوع ، به تحقيق و بررسى گذاشته شود.

موضوع شناسى فقهى مجسمه سازى و نقاشى

بحث از مسأله مجسمه سازى و نقاشى و احكام آن در بابهاى گوناگونى از كتابهاى فقهى و روايى مطرح شده است· روشن است كه رجوع به همه موارد ياد شده و جمع بندى بين آنها در فهم هر چه بيش تر مسأله نقش بسزايى دارد:

1.باب لباس نمازگزار

2.مكان نمازگزار

3.احكام مساجد

4.كتاب المتاجر باب معاملات و مكاسب محر+مه.

5.كتاب النكاح باب الوليمه

در كتابهاى روايى نيز:

1.در باب احكام و دفن اموات.

2.باب لباس نمازگزار

3.باب مكان نمازگزار.

4.باب احكام مساجد.

5.باب احكام مساكن و خانه سازى.

6.باب مكاسب محر+مه.

7.كتاب الزى و التجمل.

8.باب الفرش و تزويق البيوت.

9.كتاب اللباس.

گونه‏هاى مجسمه سازى و نقاشى:

فقيهان براى پيكر تراشى و چهره نگارى، گونه هايى ياد كرده‏اند كه به مهم‏ترين آنها اشاره مى‏شود:

1.ساخت تنديس جانداران.

2.چهره‏هاى جانداران.

3.ساخت تنديس غير جانداران.

4.چهره نگارى غير جاندران.

5.رنگ‏آميز و نقش و نگار، بدون اين نمودار شكل و صورت جاندار،يا بى جانى باشد.

6.ساخت تنديس و چهره‏ نگارى نيم تنه، به گونه ناقص.

7.چهره نگارى فرشته و جن به گونه‏هاى گوناگون.

8.چهره نگارى برقى يا كامپيوترى، به گونه برجسته و نقاشى.

9.چهره نگارى موجود تخيلّى و موهوم؛يعنى مجسمه‏هاى تجريدى و انتزاعى.

10.چهره‏ نگارى كاريكاتورى و كارتنى.

گونه‏هاى ديگرى نيز در سخنان فقيهان مطرح شده است كه هر يك از گونه‏هاى ياد شده،انفرادى انجام بگيرد،يا گروهى. با دست باشد يا دستگاه و... .

ياد آورى: آنچه بيان شد، تنها تقسيم بندى نيست،بلكه از ديد فقهاء احكام أقسام بيان شده از نظر فقهى، با هم فرق دارند.