خواند در اين هنگام در باغ خود به خود باز شد و ايشان از باغ خارج گرديد و پس از ورود به حرم مطهر و انجام زيارت به باغ بازگشت.
عصر روز سه شنبه وقتى كه به دنبال عمليات پيروزمندانه والفجر 8 شهر «فاو» به تسخير نيروهاى اسلامى درآمده بود ما به اتفاق تعدادى از دوستان امدادگر طى مأموريتى از بهدارى لشكر عازم خط مقدم شديم و وارد فاو گشتيم. آن روز اين شعار حماسى كه همچون خورشيد بر سينه ديوار مىدرخشيد نظرم را به خود جلب كرد: «نماز صبح ظفر را سواره بايد خواند». آن روز اين شعار به صورت يك مصرع شعر در ذهنم نقش بست و پس از آن هميشه سعى مىكردم كه مصرع ديگرى برايش پيدا كنم و آن را به صورت يك بيت كامل درآورم. امّا هر چه به ذهنم فشار مىآوردم و تفكر و تأمل مىكردم به جايى نمىرسيدم تا اينكه در طلوع فجر روز پنج شنبه در خط مقدم نبرد و در سنگر بهدارى بيت شعر بدين گونه تكميل گرديد: در خط مقدم نبرد نتوانستيم استحكامات زيادى فراهم نماييم. دشمن كه از سه طرف ما را محاصره كرده بود توانست حلقه محاصره را كامل نمايد و در نيمههاى شب بر سنگرهاى ما مسلط
1 ـ كرامات علماء، ص164.