حضرت معصومه (سلام الله علیها) و شهر قم

محمد حکیمی

نسخه متنی -صفحه : 36/ 3
نمايش فراداده

3- شهر قم و سيماى مادى و معنوى آن ، و بررسى كوتاه معيارهاى لازم براى دگرگونى در نظام ظاهرى و باطنى اين شهر.

بخش نخست : ايران و اسلام

1- زمينه هاى گرايش به اسلام

فرشته وحى فرود آمد و اين آيت بر پيامبر(ص ) فرو خواند:

ان يشا يذهبكم ايها الناس و يات باخرين و كان الله على ذالك قديرا (1) اگر بخواهد شما را ببرد، و ديگران را بياورد و خدا به اين كار تواناست .

به هنگام فرود آمدن اين آيه ، پيامبر(ص ) دست بر پشت سلمان گذارد و فرمود: (آنان قوم سلمانند (2)). و بدينگونه آينده درخشان ايرانيان و اسلامگرايى استوار و تزلزل ناپذيرى آنان ، از زبان وحى بيامد، و مژده آنرا پيامبر داد.

آرى چنين بود كه ايرانيان در پذيرش اسلام و عشق به رهبران آن ، از ديگر كرامتها گوى سبقت ربودند.

آنانرا عطش فراوان به اسلام روى آوردند و فروغ اين آيين را گرفتند، و به ديگر نقاط عالم پراكندند.

گرايش ايرانيان به اسلام و ايمان استوار به آن ، دو علت عمده داشت :

1- اينكه ايرانيان در طول تاريخ حاكميت شاهان ، مزه زهر آگين نابسامانى ، آشفتگى ، تبعيض نژادى ، اختلاف طبقاتى ، فقر و محروميت ، ستم و بيدادگرى را با تمام وجود و در تمام بافتهاى حيات فردى و اجتماعى ، لمس كرده بودند. اين مردم زخم شلاق حكومتهاى ستمگر را بر گرده داشتند، و زير چكمه خودكامان تاريخ خورد شده بودند، آنان قرنها در دام استبداد و تحميل در بند بودند. از اصول برابرى و برادرى و مساوات كمترين نسيبى نداشتند و حاصل قرنها زيست و تلاش و تمدنشان جز نابسامانى در زندگى مادى و معنوى و فردى و اجتماعى ، چيزى نبود.

نظام ساسانى ، نه فرهنگ و اخلاق و دين و معنويتى داشت كه عرضه كند، و نه تدبير امور معاش و عدالت اجتماعى ، اين نظام جامعه را بر اصل تبعيض ‍ و برترى طبقاتى بنا نهاده بود و اقليتى كه آنرا درباريان و موبدان و اشراف تشكيل مى دادند، از همه نعمتها برخوردار بودند، و اكثريت قاطع مردم از حقوق اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى و حتى آموزش محروم بودند. از اين رو، ايرانيان تشنه عدالت بودند و تشنه آيين و نظامى كه بتوانند آنانرا از گذشته هاى دردناك و توانفرسا رهايى بخشد، و بار سنگين و شكننده قرنها بيدادگرى ، استعمار و محروميت را از دوششان بر دارد. در اين شرايط و احوال ، دين تازه نداى خود را به گوش ملتها رساند مردمانرا به شكستن بتها در همه شكلها و رنگها فرا خواند، و مژده آزادى و رهايى سر داد و پرچم عدالت و دادگرى برافراشت . مردم اين سرزمين ، با شنيدن نداى آزادى بخش اسلام ، بدان روى آورد و آن را با تمام وجود پذيرفت .

2- چگونگى و ماهيت تعاليم اسلامى بود، كه براى محرومان و مظلومان ، جاذبه عميقى داشت ، و توده هاى مردم ، نه تنها در برابر جاذبه جهان بينى و ايدئولوژيكى ضد اشرافيگرى و ضد طبقاتى اسلام ، مقاومتى نمى كردند، بلكه درست گمشده خود را مى يافتند، گمشده اى كه قرنها انتظار آنرا داشتند و عطش آنرا در سينه هاشان احساس مى كردند، اين بود كه آنان نجات خود از دام شاهان و روحانيون دربارى را، در پذيرش اسلام ديدند و خواسته هاى مادى و معنوى خويش را در اسلام يافتند. بدينسان ، مسلمانان ايرانى از همان روزهاى نخست ، اسلام گرايانى راستين و دين باورانى استوار شدند.

2- پذيرش انتخابى اسلام

پذيرش آئين اسلام در اين سرزمين ، با آغوش باز و از سر اشتياق و انتخاب ، صورت گرفت . حقايق ترديد ناپذير تاريخى اين حقيقت را به اثبات رسانده است و در قرآن كريم نيز، به اين واقعيت ، اشارتهايى رفته است :

... و ان تتولو يستبدل قوما غيركم ثم لا يكونوا امثالكم (3) اگر پشت كنيد به جاى شما گروهى ديگر آورد، كه آنان مانند شما نباشد.

از پيامبر(ص ) نقل شده است كه منظور قوم سلمان است ، يعنى ايرانيان . (4) امام صادق (ع ) نيز آيه ياد شده را بدينگونه تفسير كردند: