كرده بوديم ، و بر ايشان (عرب ) خوانده بود، بدان ايمان نمى آوردند.امام صادق (ع ) فرموده است :لو نزل القرآن على العجم ما امنت به العرب ، و قد نزل على العرب فامنت به العجم ، فهذه فضيله العجم (7)
اگر قرآن بر عجم نازل شده بود، عرب به آن ايمان نمى آورد؛ ليكن بر عرب نازل گشت و عجم به آن ايمان
آورد. و اين فضيلت عجم است .اگر مقاومت هايى در برابر اسلام ، در برخى آباديهاى ايران ، رخ داده است از طرف اشراف ، اميران ،
شاهزادگان ، فئودالها و سرمايه داران صورت گرفته است . يعنى همان طبقاتى كه همواره و هميشه در طول
تاريخ ، روياروى داعيان حق و عدالتخواهان ايستادند، و با عدل و حق مبارزه كردند. قرآن از آنان به
(ملاء) و(مترفين ) و(مستكبرين )، تعبير كرده است .و ما ارسلنا فى قريه من نذير الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به كافرون و قالوا نحن اكثر اموالا و
اولادا و ما نحن بمعذبين (8) . به هيچ دهكده اى بيم رسانى نفرستاديم مگر اينكه مترفاتش (مالداران و
شادخواران ) گفتند: ما آئينى را كه به ابلاغ آن شما را فرستادند، منكريم . و گويند: ما اموال و اولاد
بيشتر داريم و معذب (به عذاب الهى ) نخواهيم بود).با دقت در اين آيه و نظاير آن ، طبقات درگير با پيامبران و داعيان حق به نيكى روشن مى گردد؛ بويژه كه
در تعبير قرآن ، نفى و استثنا بكار رفته است و اين از نظر اسلوب و دلالت ، حصر را مى رساند يعنى بدون
استثنا و بى ترديد چنين است كه همواره و هميشه طبقات اشراف و سرمايه دار با پيامبران درگير مى شدند و
مانع دعوت حق مى گشتند؛ ليكن توده هاى مردم كه نوعا مستضعف و محروم بودند و آنها كه (بازيگران اصلى
نمايشنامه سياسى
جهانند) (9) و چرخ تحولات و دگرگونيهاى اجتماعى را با بازوان توانمند خويش مى چرخانند، و با جان و خون
خويش از ارزشها دفاع مى كنند، (10) با آغوش باز و ميل و رضايت به اسلام روى آوردند و آن را با تمام هستى
پذيرفتند. بنابراين ، چگونگى تعاليم اسلامى ، مردمان را به اسلام جذب كرد: تعاليمى كه انسانهاى
آزاده و حقيقت جو و عدالت خواه را به سوى خويش فرا مى خواند تعاليمى از اين دست :
3- نمونه هايى از تعاليم آسمانى
1- پيامبر(ص ):قال ابوذر: رايت سلمان و بلال يقبلان الى النبى (ص )اذا انكب سلمان على قدم رسول الله (ص )يقبلها،فزجره النبى عن ذالك ، ثم قال له : (يا سلمان ! لا تصنع بى ما اصنع الا عاجم بملوكها. انا عبد من
عبيدالله ، اكل مما يا كل العبد، واقعد كما يقعد العبد (11) . ابوذر گويد: سلمان و بلال را ديدم كه به
جانب پيامبر پيش مى آمدند، چون به او رسيدند سلمان خود را بر پاى پيامبر انداخت و به بوسيدن آن
پرداخت . پيغمبر او را از اين كار به سختى بازداشت ، سپس به او گفت : (اى سلمان ! نسبت به من چنان مكن كه
عجمان با شاهان خود مى كنند. من بنده اى از بندگان خدايم ، چنان مى خورم كه بنده مى خورد، و چنان مى
نشينم كه بنده مى نشيند.2- پيامبر(ص ):لما قسم رسول الله (ص ) غنائم بدر، قال سعدابن ابى وقاص : يا رسول الله ! اتعطى فارس القوم الذى يحميم
مثل ما تعطى الضعيف ؟ فقال النبى (ص ): ثكلتك امك ! و هل تنصرون الا بضعفائكم ؟ (12) . هنگامى مه پيامبر
غنيمت هاى جنگ بدر را تقسيم مى كرد، سعد ابن ابى وقاص گفت : اى پيامبر خدا! آيا به سواران كه
نگاهبانان مردمند به اندازه ناتوانان سهم مى دهى ؟ پيامبر گفت : (مادرت به عزايت بنشيند!آيا شما جز به
بركت ناتوانان پيروز مى شويد؟).3- پيامبر(ص ):در تفسير اين آيه : ( واصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغداوه والعشى (13) . خويشتن را به همراهى با
كسانى شكيبا ساز، كه صبح و شام پروردگار خويش را مى خوانند...) آمده است :