اين شهر.
بخش نخست : ايران و اسلام
1- زمينه هاى گرايش به اسلام
فرشته وحى فرود آمد و اين آيت بر پيامبر(ص ) فرو خواند:ان يشا يذهبكم ايها الناس و يات باخرين و كان الله على ذالك قديرا (1) اگر بخواهد شما را ببرد، وديگران را بياورد و خدا به اين كار تواناست .به هنگام فرود آمدن اين آيه ، پيامبر(ص ) دست بر پشت سلمان گذارد و فرمود: (آنان قوم سلمانند (2)). و
بدينگونه آينده درخشان ايرانيان و اسلامگرايى استوار و تزلزل ناپذيرى آنان ، از زبان وحى بيامد، و
مژده آنرا پيامبر داد.آرى چنين بود كه ايرانيان در پذيرش اسلام و عشق به رهبران آن ، از ديگر كرامتها گوى سبقت ربودند.آنانرا عطش فراوان به اسلام روى آوردند و فروغ اين آيين را گرفتند، و به ديگر نقاط عالم پراكندند.گرايش ايرانيان به اسلام و ايمان استوار به آن ، دو علت عمده داشت :1- اينكه ايرانيان در طول تاريخ حاكميت شاهان ، مزه زهر آگين نابسامانى ، آشفتگى ، تبعيض نژادى ،
اختلاف طبقاتى ، فقر و محروميت ، ستم و بيدادگرى را با تمام وجود و در تمام بافتهاى حيات فردى و
اجتماعى ، لمس كرده بودند. اين مردم زخم شلاق حكومتهاى ستمگر را بر گرده داشتند، و زير چكمه خودكامان
تاريخ خورد شده بودند، آنان قرنها در دام استبداد و تحميل در بند بودند. از اصول برابرى و برادرى و
مساوات كمترين نسيبى نداشتند و حاصل قرنها زيست و تلاش و تمدنشان جز نابسامانى در زندگى مادى و
معنوى و فردى و اجتماعى ، چيزى نبود.نظام ساسانى ، نه فرهنگ و اخلاق و دين و معنويتى داشت كه عرضه كند، و نه تدبير امور معاش و عدالت
اجتماعى ، اين نظام جامعه را بر اصل تبعيض و برترى طبقاتى بنا نهاده بود و اقليتى كه آنرا درباريان
و موبدان و اشراف تشكيل مى دادند، از همه نعمتها برخوردار بودند، و اكثريت قاطع مردم از حقوق
اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى و حتى آموزش محروم بودند. از اين رو، ايرانيان تشنه عدالت بودند و تشنه
آيين و نظامى كه بتوانند آنانرا از گذشته هاى دردناك و توانفرسا رهايى بخشد، و بار سنگين و شكننده
قرنها بيدادگرى ، استعمار و محروميت را از دوششان بر دارد. در اين شرايط و احوال ، دين تازه نداى خود
را به گوش ملتها رساند مردمانرا به شكستن بتها در همه شكلها و رنگها فرا خواند، و مژده آزادى و رهايى
سر داد و پرچم عدالت و دادگرى برافراشت . مردم اين سرزمين ، با شنيدن نداى آزادى بخش اسلام ، بدان روى
آورد و آن را با تمام وجود پذيرفت .2- چگونگى و ماهيت تعاليم اسلامى بود، كه براى محرومان و مظلومان ، جاذبه عميقى داشت ، و توده هاى
مردم ، نه تنها در برابر جاذبه جهان بينى و ايدئولوژيكى ضد اشرافيگرى و ضد طبقاتى اسلام ، مقاومتى
نمى كردند، بلكه درست گمشده خود را مى يافتند، گمشده اى كه قرنها انتظار آنرا داشتند و عطش آنرا در
سينه هاشان احساس مى كردند، اين بود كه آنان نجات خود از دام شاهان و روحانيون دربارى را، در پذيرش
اسلام ديدند و خواسته هاى مادى و معنوى خويش را در اسلام يافتند. بدينسان ، مسلمانان ايرانى از همان
روزهاى نخست ، اسلام گرايانى راستين و دين باورانى استوار شدند.
2- پذيرش انتخابى اسلام
پذيرش آئين اسلام در اين سرزمين ، با آغوش باز و از سر اشتياق و انتخاب ، صورت گرفت . حقايق ترديدناپذير تاريخى اين حقيقت را به اثبات رسانده است و در قرآن كريم نيز، به اين واقعيت ، اشارتهايى رفته
است :... و ان تتولو يستبدل قوما غيركم ثم لا يكونوا امثالكم (3) اگر پشت كنيد به جاى شما گروهى ديگر آورد،
كه آنان مانند شما نباشد.از پيامبر(ص ) نقل شده است كه منظور قوم سلمان است ، يعنى ايرانيان . (4)
امام صادق (ع ) نيز آيه ياد شده را بدينگونه تفسير كردند: