داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 211
نمايش فراداده

گواهى حجرالاسود بر امامت امام سجاد(ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امام باقر(ع ) فرمود: پس از شهادت امام حسين (ع )، برادرش محمد بن حنفيه شخصى را نزد امام سجاد (ع )

فرستاد ت و توسط او پيام داد كه من با شما سخن محرمانه اى دارم ، ساعتى تعين كن تا با هم صحبت كنيم .

امام سجاد(ع ) پس از دريافت پيام ، با پيشنهاد عمويش محمد حنفيه موافقت كرد، و در جاى خلوتى در مكه با هم به صحبت نشستند، در آن جلسه گفتگوى آنها به اين ترتيب بود:

محمد حنفيه : اى برادرزاده ! مى دانى كه رسول خدا(ص )، امامت بعد از خود را به اميرمؤ منان على (ع ) وصيت كرد، و بعد از او به امام حسن (ع )، و بعد از او به امام حسين (ع ) وصيت نمود، پدر شما(امام حسين ) رضوان خدا بر او، كشته شد ولى وصيت نكرد، من عموى شمايم و با پدرت از يك ريشه مى باشم و پسر على (ع ) هستم ، اكنون با اين سن و سبقتى كه بر شما دارم ، نسبت به شما كه جوان هستيد، به مقام امامت ، نزديكتر و مناسبتر مى باشم ، بنابراين در موضوع وصايت وامامت با من ستيز نكن (و بگذار زمام امور رهبرى را من به عهده گيرم ). (226)

امام سجاد: اى عمو! از خدا بترس و ادعاى چيزى كه از آن تو نيست نكن ، من تو را موعظه مى كنم ، مبادا راه جاهلان را بپيمايى !

اى عمو! پدرم (صلوات خدا بر او) قبل از حركت به سوى عراق ، به من وصيت فرمود، وساعتى قبل از شهادتش ، در مورد وصايت (و امامت ) با من عهد بست ، اينك سلاح پيامبر(ص )، نزد من است ، و در اين وادى قدم نگذار كه مى ترسم عمرت كوتاه ، و حالت پريشان گردد، همانا خداوند مقام امامت و وصايت را در نسل حسين (ع ) مقرر فرمود، اگر مى خواهى اين موضوع را بفهمى (و كاملا براى تو اتمام حجت شود و روشن گردد) بيا با هم كنار كعبه نزد حجرالاسود برويم و در آنجا محاكمه خود را نزد خدا ببريم و از درگاه الهى بخواهيم تا امام بعد از امام حسين (ع ) را معين كند.