داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 268
نمايش فراداده

معجزه اى از امام كاظم (ع ) در منى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امام كاظم (ع ) در منى (نزديك مكه ) بود، بانوئى را ديد گريه مى كند، و بچه هايش نيز كه در كنارش هستند گريه مى كنند، به خاطر آنكه گاوى شيرده داشتند و آن گاو مرده بود.

امام كاظم (ع ) نزد آن بانو رفت و فرمود: (از كنيز خدا، چرا گريه مى كنى ؟)

بانو گفت :

(اى بنده خدا، من داراى چند كودك يتيم هستم ، و تنها در زندگى يك گاو داشتم كه زندگى من و بچه هايم به وسيله آن گاو تاءمين مى شد، اكنون آن گاو مرده است و دست من و بچه هايم از همه چيز كوتاه شده است و بيچاره شده ايم ).

امام كاظم : اى كنيز خدا، مى خواهى آن گاو را براى تو زنده كنم ؟

به دل بانو افتاد كه در پاسخ گفت : آرى .

امام كاظم (ع ) به كنار رفت و دو ركعت نماز خواند، و دست به سوى آسمان بلند كرد و لبهايش را تكان داد (كه معلوم بود دعا مى كند) سپس برخاست ، گاو را صدا زد، و با نوك عصا يا پنجه پا به آن گاو مرده زد، ناگهان آن گاو برخاست و راست ايستاد، وقتى كه زن آن منظره را ديد، جيغ كشيد و فرياد مى زد:

عيسى بن مريم و رب كعبه :

(سوگند به خداى كعبه اين مرد، عيسى بن مريم (ع ) است ).

امام كاظم (ع ) به ميان مردم رفت و از آنجا گذشت . (277)