داستان های اصول کافی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
امام كاظم : او (متمم بن فيروز) نام دارد و اهل فارس (ايرانى ) است ، و از كسانى است كه به خداى يكتا
اعتقاد دارد و با قلبى پاك و سرشار از يقين ، خدا را مى پرستد، و چون از قوم خود ترسيده ، از آنها
گريخته و خداوند به او حكمت بخشيده و او را به راه راست هدايت نموده و از پرهيزكارانش قرار داده است
...او هر سال به مكه مى آيد و در حج شركت مى كند، و اول هر ماه ، عمره حج را به جاى مى آورد، و به فضل الهى
از منزلش كه در هند است به مكه مى آيد، خداوند به سپاسگذاران اينگونه پاداش مى دهد.آنگاه راهب ، مسائل بسيارى از امام كاظم (ع ) پرسيد، امام كاظم (ع ) به همه مسائل او پاسخ داد، سپس امام
كاظم (ع ) مسائلى را از راهب پرسيد، ولى او پاسخ هيچ يك را ندانست .در پايان ، راهب به امام كاظم (ع ) عرض كرد: (به من خبر بده از 8 حرفى كه از آسمان فرود آمد، و چهار حرف
آن در زمين آشكار گشت ، و چهار حرفش در آسمان ماند، آن چهار حرفى كه در آسمان ماند بر چه كسى نازل شد
و چه كسى آن را تفسير كند؟)امام كاظم : آن شخص قائم ما است كه خدا (آن حرف را) بر او نازل كند، و او آنها را تفسير نمايد، و آنچه را
كه خدا بر صديقين و پيامبران و هدايت يافتگان نازل كرده ، بر او نازل كند.راهب : دو حرف از آن چهار حرف را كه در زمين آشكار شده ، برايم بفرما كه چيستند؟امام كاظم (ع): همه آن چهار حرف را به تو مى گويم : 1 - معبودى شايسته پرستش جز خداى يكتا و بى همتا نيست 2 -
محمد رسول با اخلاص خدا است 3 - ما از افراد خاندان محمد(ص ) هستيم 4 - شيعيان ما از ما، و ما از رسول
خدا(ص ) و رسول خدا(ص ) از خدا است ، به خاطر (پيوند شيعيان به آنها، جزء آنهايند).اينجا بود كه نور اسلام بر قلب راهب تابيد و هماندم مسلمان شد و گواهى به يكتائى خدا و رسالت محمد(ص )
داد، و به امام كاظم (ع ) عرض كرد: (شما برگذيده خلق خدا هستيد و شيعيان شما پاكيزه و جايگزين
نافرمانان هستند، و عاقبت نيك الهى از آن آنان است ، و ستايش مخصوص پروردگار جهانيان مى باشد).امام كاظم (ع ) روپوش و پيراهن و كفش و كلاهى را خواست و به راهب داد و به او فرمود: ختنه كن ، او گفت : در
هفتمين روز (ولادتم ) ختنه كرده ام (276)