راز احترام عبدالمطلب به پيامبر(ص ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


راز احترام عبدالمطلب به پيامبر(ص )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

(در آن هنگام كه عبدالمطلب از پيامبر(ص ) سرپرستى مى كرد كه دوران كودكى پيامبر(ص ) تا هشت سالگى بود)

در آستانه كعبه ، فرشى مى گستردند كه مخصوصى عبدالمطلب بود، و براى ديگرى در آنجا فرش ‍ گسترده نمى
شد، عبدالمطلب فرزندانى داشت ، كه بالاى سرش ‍ مى ايستادند، و از كسانى كه نزديكش مى رفتند، جلوگيرى
مى كردند.

رسول خدا(ص ) كه كودك تازه به راه افتاده بود و روى زانو عبدالمطلب نشست .

يكى از پسران عبدالمطلب ، خم شد تا رسول خدا(ص ) را از او دور كند، عبدالمطلب (با تندى رو به او كرد و)

گفت : دع ابنى فان الملك قد اتاه .

(از پسرم دست بدار، زيرا فرشته نزد او آمده است ) همان ، حديث 26،ص
448 -ج 1.

/ 534