نتيجه شاد كردن مؤ من
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْعصر امام صادق (ع ) بود، شخصى به نام (نجاشى ) فرماندار اهواز و شيراز بود، (او با اينكه از جانب
خلفاى وقت ، فرماندار بود، ولى از شيعيان و دوستان امام صادق (ع ) به شمار مى آمد)، يكى از كارگزاران
تحت امر او (مثلا به نام سعيد كه نيز شيعه بود) به حضور امام صادق (ع ) آمد و چنين عرض كرد:(نجاشى حاكم اهواز و شيراز، از شيعيان و معتقدين به امامت شما است ، نام من در ليست دفتر ماليات او
نوشته شده و از ناحيه او هزار درهم خراج بابت بدهكارى من ، مقرر شده است ، اگر صلاح بدانيد براى من ،
به حاكم اهواز توصيه اى بفرمائيد) (تا نام مرا از ليست پرداخت ماليات ، حذف كند)امام صادق (ع ) اين نامه را براى نجاشى نوشت :بسم الله الرحمن الرحيم ، سر اخاك يسرك الله .(به نام خداوند بخشنده مهربان ، برادرت را شاد كن ، خداوند تو را شاد فرمايد).سعيد نامه امام را گرفت و نزد نجاشى برد، و در مجلس عمومى او، بر نجاشى وارد گرديد، وقتى كه مجلس خلوت
گرديد، نامه امام را به نجاشى داد و گفت : (اين نامه امام صادق (ع ) است ).نجاشى ، فوق العاده به آن نامه احترام كرد، آن را بوسيد و روى چشم خود نهاد و به سعيد گفت : (حاجتت
چيست ؟)سعيد: در دفتر ماليات شما، مبلغى ماليات در مورد من نوشته شده است .نجاشى : چه مقدار است ؟سعدى : هزار درهم مى باشد.هماندم ، نجاشى دفتر خود را طلبيد و به او گفت : اين مبلغ را از حساب سعيد بيرون بياور و در حساب بدهى
خودم بنويس ، و در مورد ماليات سال آينده سعيد نيز همين كار را بكن .آنگاه نجاشى به سعيد گفت : هل سررتك ؟ (آيا تو را شاد كردم ).سعيد: آرى ، فدايت گردم .