خواستن جدى در دعا - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خواستن جدى در دعا

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

(قحطى سراسر حجاز را فرا گرفت بود، مردم به حضور پيامبر اسلام (ص ) آمدند و از آن حضرت خواستند، دعا
كند و از درگاه خدا درخواست باران نمايد).

رسول خدا(ص ) از خدا خواست تا بارانش را فرو فرستد، باران بسيار آمد، به طورى كه مردم از غرق شدن
ترسيدند، و گفتند:
اين بارندگى شديد و بسيار موجب غرق شدن خواهد شد، پيامبر(ص ) با دست اشاره كرد و گفت
:

(خدايا! بارانت را به اطراف مدينه بفرست ، بر ما نفرست ).

ابرها به اطراف مدينه بفرست ، بر ما نفرست .

ابرها به اطراف پراكنده شدند.

جمعى از اصحاب از رسول خدا (ص ) پرسيدند:

(يك بار از درگاه خدا طلب باران كردى ، ولى باران نيامد، سپس
طلب باران كردى ، باران آمد، چرا بار اول نيامد بار دوم آمد؟!).

پيامبر (ص ) در پاسخ فرمود:

(انى دعوت وليس لى فى ذلك نية ، ثم دعوت ولى فى ذلك نية )

من (بار اول ) دعا كردم ولى تصميم جدى براى دعا و درخواست نداشتم ، ولى بار دوم ، در دعا تصميم جدى
داشتم . (56)

/ 534