صله رحم امام صادق (ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


صله رحم امام صادق (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

صفوان جمال مى گويد: بين امام صادق (ع ) و عبدالله بن حسن (معروف به عبدالله محض ، فرزند حسن مثنى ) سخنى
به ميان آمد و جنجال و سروصدا كشيد، به طورى كه مردم اجتماع كردند و شب فرا رسيد و از يكديگر جدا شدند
و هر كس به خانه اش رفت (علت ديگرى ، مسائل سياسى و بيعت بر ضد طاغوت عصر بود).

صبح آن شب براى كارى از خانه بيرون آمدم ، امام صادق (ع ) را كنار در خانه عبدالله بن حسن ديدم ، كه مى
فرمود:

(اى كينز! به عبدالله بگو بيايد).

عبدالله از خانه بيرون آمد، وقتى كه امام صادق (ع ) را ديد: پرسيد:

(چه شده كه صبح زود به اينجا آمده
اى ؟).

امام صادق (ع ) فرمود: من شب گذشته ، آيه اى از قرآن را تلاوت كردم (كه در مورد صله رحم است )و
نگران شدم .

عبدالله : كدام آيه را؟

امام صادق : اين آيه (21، 22 سوره رعد) را كه خداوند مى فرمايد:

(والذين يصلون ما امر الله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سو الحساب ... اولئك لهم عقبى الدار)
.

(و آنان كه پيوندهاى كه خداوند به آن امر كرده ، برقرار مى نمايند(يعنى صله رحم مى كنند)... عاقبت نيك
در سراى ديگر دارند).

عبدالله عرض كرد:

(راست گفتى ، گويا هرگز اين آيه را در كتاب خداوند متعال نخوانده بودم ).

آنگاه عبدالله و امام صادق (ع )، دست در گردن يكديگر نهادند و گريستند.(258)

به اين ترتيب ، امام صادق (ع ) با ياد آورى آيه فوق ، به عبدالله ، او را به صله رحم ، و دورى از قطع رحم
، دعوت كرد، و برخورد نامناسب شب گذشته (كه باعث آن ، عبدالله بود) به صفا و صميميت تبديل گرديد.

/ 534