تبليغات ضد طاغوتى يحيى ، يكى از ياران امام سجاد(ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ (يحيى بن ام طويل ، از دلاور مردان آزاده و مؤ من قهرامانى بود، كه در شرائط بسيار سخت بعد از شهادتامام حسين (ع ) به امام سجاد(ع ) پيوست و با شهامت و صلابتى كم نظير، با طاغوتهاى زمان ، و زمامداران
خود سر بنى اميه ، مبارزه مى كرد، و رگبار سرزنش خود را بر آن سركشان ضد خدا، روانه مى نمود.سر انجام از طرف دژخيمان (حجاج بن يوسف ) (استاندار عراق از جانب عبدالملك ، پنجمين خليفه اموى )
دستگير شد، حجاج به او گفت : (به على (ع ) ناسزا بگو).او اطاعت نكرد، حجاج فرمان داد كه دستها و پاهايش را قطع كنند، فرمان حجاج اجرا شد، و او را با سخت
ترين شكنجه ها كشتند (406) اينك به فرازى از تبليغات ضد طاغوتى يحيى كه در اصول كافى آمده توجه كنيد:)او در محله كناسه كوفه با صداى بلند چنين مى گفت :(اى گروه دوستان خدا! ما از آنچه شما (در مورد طاغوتيان مى شنويد، بيزاريم ، هر كس على (ع ) را سب كند،
لعنت خدا بر او باد، ما از آل مروان و آنچه بجز خدا مى پرستند، بيزاريم !)سپس آهسته مى گفت : هر كس به اولياء خدا ناسزا بگويد، با او همنشين نشويد، هر كسى در آنچه ما
معتقديم ، شك و ترديد دارد، با او جدال و ستيز نكنيد (و او را قابل بحث و ستيز ندانيد) و هر كسى از
برادران شما، كارش به جائى برسد كه دست نياز و گدائى به سوى شما دراز كند، به او خيانت كرده ايد (كه
چرا قبل از گدائى او، نياز او را تاءمين نكرده ايد)، سپس اين آيه (29 كهف ) را مى خواند:انا اعتدنا للظالمين نارا احاط بهم سرادقها و ان يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل يشوى الوجوه بئس
الشراب و سائت مرتفقا.
ما براى ستمگران آتشى آماده كرده ايم كه سرا پرده اش آنان را از هر سو احاطه كرده است ، و اگر
تقاضاى آب كنند: آبى براى آنان مى آورند، همانند فلز گداخته كه صورتها را بريان مى كند، چه بد
نوشيدنى است ، و چه بد محل اجتماعى ؟ (407)او اين آيه كوبنده طاغوتيان را مى خواند، و بر آنها تطبيق مى كرد، و مردم را بر ضد آنها مى شورانيد.