نمونه اى از كرم و بزرگوارى امام حسن عسكرى (ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمونه اى از كرم و بزرگوارى امام حسن عسكرى (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

محمد بن على بن ابراهيم بن موسى بن جعفر (ع ) مى گويد: به تهديستى و فقر مبتلا شده بوديم و زندگى را به
سختى مى گذرانديم ، پدرم (على بن ابراهيم ) گفت نزد اين مرد (امام حسن عسكرى ) برويم ، زيرا او به
جوانمردى و بزرگوارى ،
توصيف مى شود.

گفتم : آيا او (امام حسن ) را مى شناسى ؟

پدرم گفت : نه ، نمى شناسم و هرگز او را نديده ام ، با هم به حضور آن حركت كرديم ، در مسير راه ، پدرم
گفت :

(چقدر نياز داريم كه آن حضرت دستور پانصد درهم را براى ما بدهد، تا 200 درهم آن را صرف در پوشاك ،
و 200 درهم آن را صرف در بدهكارى كنيم ، و 100 درهمش را براى مخارج زندگى به مصرف رسانيم ).

من با خود گفتم : كاش 300 درهم نيز به من بدهد، صد درهم آن را پوشاك ، صد درهمش را در مخارج زندگى به مصرف
برسانم ، و با صد درهم آن الاغى خريدارى كنم تا به كوهستان (باختران و همدان و اطراف آن ) بروم ، وقتى
كه به در خانه امام حسن (ع ) رسيديم ، خدمتكار آن حضرت بيرون آمد و گفت :

(على بن ابراهيم و پسرش
محمد) وارد گرديد.

ما به محضر آن حضرت شرفياب شديم و سلام كرديم ، و جواب سلام ما را داد، و به پدرم فرمود:

(اى على ! چرا
تا كنون نزد ما نيامده اى ؟).

پدرم در پاسخ گفت : (اى آقاى من ، خجالت مى كشيم با اين وضع به حضورتان بيائيم ).

پس از ساعتى از محضر امام حسن (ع ) مرخص شديم ، غلامش آمد و كيسه پولى به پدرم داد و گفت :

(اين كيسه ،
حاوى 500 درهم است ، 200 درهم آن براى پوشاك ، 200 درهم آن براى براى بدهكارى ، و 100 درهم آن براى مخارج
زندگى شما است ).

/ 534