وصيت على (ع ) در بستر شهادت - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


وصيت على (ع ) در بستر شهادت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

پس از آنكه فرق مقدس على (ع ) ضربت خورد، آن حضرت در بستر شهادت قرار گرفت ، فرزندان آن حضرت و
فرزندزادگان در كنار بسترش ‍ بودند، آن حضرت ، مقام رهبرى را براى فرزند ارشدش امام حسن (ع )، وصيت
كرد، و به حسين (ع ) و محمد (بن حنفيه ) و همه فرزندان و رؤ ساى شيعيان و خانواده اش فرمود:

(بر اين وصيت
گواه باشيد).

سپس كتاب و اسلحه خود را به امام حسن (ع ) تحويل داد، و فرمود:

(پسر جانم ! رسول خدا(ص ) به من امر
فرمود؛ كه به تو وصيت كنم ، و كتابها و سلاحم را به تو بسپارم ، چنانكه رسول خدا(ص ) به من وصيت كرد، و
كتاب و سلاحش را به من شپرد، و به من امر فرمود كه به تو امر كنم ، هنگامى كه وفاتت فرا رسيد، مقام
امامت را به برادرت حسين (ع ) بسيارى ).

سپس امام على (ع ) به پسرش حسين (ع ) توجه كرد در حالى كه امام سجاد(ع ) (كه در آن هنگام حدود سه سال داشت
و) و در كنار پدر بود، فرمود:

(رسول خدا(ص ) تو را امر كرد كه مقام امامت را به اين پسرت (اشاره به على بن الحسين ) بسپارى ).

سپس امام على (ع ) دست امام سجاد(ع ) را گرفت و فرمود:

(پسر عزيزم ، پيامبر(ص ) به تو نيز امر كرد كه مقام امامت را به پسرت محمدبن على (امام باقر) بسپارى ،
و به او از جانب رسول خدا(ص ) و من ، سلام برسانى ).

آنگاه امام على (ع ) بار ديگر به پسرش امام حسين (ع ) متوجه شد و فرمود:

(پسر جانم ! تو صاحب امر(امامت ) و
اختيار دار خون من هستى (كه در مورد ابن ملجم تصميم بگيرى ) تو حق دارى ابن ملجم را ببخشى يا بكشى ، اگر
او را كشتى همانگونه كه او يك ضربت بر فرق سرم زد، تو نيز يك ضربت بر سر او بزن ، و كار ناروا نكن
).(207)

در روايت ديگر آمده : فرمود:

(پسر جانم ! اگر از دنيا رفتم ، ابن ملجم را بكش و براى او در كناسه
(208)گودال گورى بكن و او را در آن گودال بيفكن كه آنجا يكى از وادى هاى دوزخ است ) (209)

/ 534