پير مرد عاقبت به خير - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


پير مرد عاقبت به خير

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عصر امام صادق (ع ) بود، يكى از شاگردان او به نام (معاوية بن وهب ) مى گويد: ما براى انجام حج به سوى
مكه رفتيم ، و همراه ما پيرمردى خداپرست و اهل عبادت بود، ولى شيعه نبود و نماز خود را در سفر (طبق
فتواى اهل تسنن ) تمام مى خواند، برادر زاده اش كه شيعه بود نيز همراه ما بود، در مسير راه ، آن پير
مرد، بيمار شد، و در بستر مرگ افتاد، من به برادر زاده او گفتم :

(كاش مذهب شيعه را به عموميت
پيشنهاد مى كردى ، شايد خداوند او را نجات دهد).

همه حاضران گفتند: (همين حال او خوب است ، او را واگزاريد تا بميرد).

ولى برادرزاده اش تاب نياورد و به عمويش گفت :

(مردم بعد از رسول خدا(ص ) مرتد شدند مگر چند نفر اندك ،
اطاعت از على (ع ) مانند اطاعت از رسول خدا(ص ) است و حق اطاعت از آن على (ع ) است ).

پير مرد نفسى كشيد و فرياد زد و گفت : (من هم همين عقيده را دارم ) سپس مرد.

ما به حضور امام صادق (ع ) رفتيم ، يكى از ما جريان را به عرض حضرت رسانيد، امام صادق (ع ) فرمود:

(آن
پيرمرد، مردى از اهل بهشت است )

يكى از حاضران گفت : آن پيرمرد، از مذهب شيعه هيچ شناختى نداشت ،
غير از همان لحظه آخر عمر؟

امام صادق (ع ) فرمود: ديگر از او چه مى خواهيد.

(قد دخل والله الجنة . به خدا سوگند وارد بهشت
شد).(514)

/ 534