اخبار امام رضا(ع ) از آينده
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْشخصى به نام مسافر مى گويد: هنگامى كه هارون بن مسيب تصميم گرفت با محمد بن جعفر بجنگد، امام رضا(ع )به من فرمود: نزد مسيب برو و بگو: (فردا براى جنگ ، بيرون نرو، كه اگر بيرون رفتى شكست مى خورى و
يارانت كشته مى شوند، اگر پرسيد: از كجا مى دانى بگو در خواب ديده ام ).مسافر مى گويد: نزد مسيب رفتم و موضوع را به او گفتم ، گفت : از كجا مى دانى ؟گفتم : در خواب ديده ام .مسيب گفت :
(خواب ديدن كسى كه با ما تحت نشسته مى خوابد، اعتبار ندارد).او آن روز به جنگ رفت و شكست خورد و يارانش كشته شدند.نيز مسافر مى گويد: در سرزمين منى همراه امام رضا(ع ) بودم ، يحيى بن خالد برمكى (وزير هارون ) در حالى
كه سرش را پوشيده بود تا گرد و غبار به او نرسد، از جلو ما رد شد، حضرت رضا(ع ) تا او را ديد، فرمود:(مساكين لا يدرون ما يحل بهم فى هذه السنة
اين بيچاره ها نمى دانند كه در همين سال : چه بر سرشان مى آيد؟ ) (از گرد و غبار، خود را مى پوشانند
ولى نمى دانند كه به زودى به خاك سياه مى نشينند)سپس فرمود: (و عجبتر از اين ، اينكه من و هارون اين چنين - و دو انگشتش را بهم چسبانيد - نزديك هم قرار
مى گيريم )(همانگونه كه حضرت فرموده بود، همان سال ، هارون بر (برمكيان ) غضب كرد، و سران آنها كشته شدند و به
خاك سياه نشستند)مسافر مى گويد: سوگند به خدا، سخن دوم حضرت رضا(ع ) را (در مورد نزديك شدن با هارون ) نفهميدم ، تا آن
وقت كه جنازه امام رضا(ع ) را كنار قبر هارون به خاك سپردند. (309)