خشم رسول خدا(ص ) به ثروتمند متكبر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْسرمايه دارى با لباس فاخر و پاكيزه اى كه پوشيده بود، به حضور رسول خدا (ص ) آمد، و نزديك آن حضرت نشست
، سپس فقيرى با لباس چركينى كه در تن داشت ، وارد شد، و كنار آن مرد سرمايه دار نشست .سرمايه دار، فورا لباس خود را كشيد(و خود را جمع كرد و جداى از فقير قرار داد) رسول خدا(ص ) (كه از اين
عمل مغرورانه سرمايه دار، سخت به خشم آمده بود، به او رو كرد و) فرمود:آيا ترسيدى چيزى از فقر او به تو بچسبد؟سرمايه دار: نه .پيامبر: آيا ترسيدى از ثروت تو به او چيزى برسد؟سرمايه دار: نه .پيامبر: آيا ترسيدى ، لباست از لباس او، چركين شود؟سرمايه دار: نه .پيامبر: پس چرا اين گونه از او دور شدى ؟سرمايه دار: اى رسول خدا! من همدمى (شيطانى ) دارم كه هر كار زشتى را به نظرم ، زيبا جلوه مى دهد، و هر
زيبائى را زشت وانمود مى كند(اكنون براى جبران اين گناه ) نصف مالم را براى اين فقير قرار دهم .پيامبر(ص ) به فقير فرمود: آيا نصف مال او را مى پذيرى ؟فقير: نه .سرمايه دار: چرا؟فقير: اخاف ان يدخلنى مادخلك . (مى ترسم من نيز مانند تو مغرور گردم ، و روحيه من هم مانند بلند پرواز
تو بشود) (152)