نمونه اى از بزرگوارى و جوانمردى امام كاظم (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ معتب مى گويد: امام كاظم (ع ) در باغ خرماى خود بودم و شاخه مى بريدم ، ديدم يكى از غلامان آن حضرت ،دسته اى از خوشه هاى خرما را برداشت و (به عنوان دزدى ) پشت ديوار انداخت ، من رفتم و غلام را گرفته و
نزد آن حضرت آوردم و ماجرا را گفتم ، امام كاظم به غلام رو كرد و فرمود:فلانى ! آيا گرسنه اى ؟غلام : نه اى آقاى من .امام : آيا برهنه اى ؟غلام : نه آى آقاى من .امام : پس چرا آن دسته خوشه هاى خرما را برداشتى ؟غلام : دلم چنين خواست .امام : آن خرماها مال خودت باشد، سپس فرمود: غلام را رها كنيد. (290)