نمونه اى از بزرگوارى و جوانمردى امام كاظم (ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نمونه اى از بزرگوارى و جوانمردى امام كاظم (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

معتب مى گويد: امام كاظم (ع ) در باغ خرماى خود بودم و شاخه مى بريدم ، ديدم يكى از غلامان آن حضرت ،
دسته اى از خوشه هاى خرما را برداشت و (به عنوان دزدى ) پشت ديوار انداخت ، من رفتم و غلام را گرفته و
نزد آن حضرت آوردم و ماجرا را گفتم ، امام كاظم به غلام رو كرد و فرمود:

فلانى ! آيا گرسنه اى ؟

غلام : نه اى آقاى من .

امام : آيا برهنه اى ؟

غلام : نه آى آقاى من .

امام : پس چرا آن دسته خوشه هاى خرما را برداشتى ؟

غلام : دلم چنين خواست .

امام : آن خرماها مال خودت باشد، سپس فرمود: غلام را رها كنيد. (290)

/ 534