احترام و تجليل فوق العاده پيامبر(ص ) به مادر على (ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احترام و تجليل فوق العاده پيامبر(ص ) به مادر على (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

فاطمه بنت اسد مادر على (ع ) نخستين زنى بود كه پياده از مكه به مدينه ، هجرت كرد، و از همه مردم نسبت
به پيامبر(ص ) مهربانتر بود (139)

روزى از پيامبر (ص ) شنيد كه آن حضرت فرمود:

(همه مردم در روز قيامت ، برهنه ما در زاد، محشور مى
گردند)

تا اين سخن را شنيد گفت : واسواتاه !.

(واى از اين رسوائى )پيامبر(ص ) (او را دلدارى داد و به
او) فرمود: من از درگاه الهى مى خواهم كه تو را لباس محشور نمايد.

نيز فاطمه بنت اسد، در مورد سختى فشار قبر، سخنى شنيد، گفت : واضعفاه !.

(واى از ناتوانى !)

پيامبر(ص ) (باز او را دلدارى داد و) و فرمود:(من از درگاه خدا مى خواهم كه فشار قبر را در مورد تو بر
دارد).

روزى فاطمه بنت اسد به رسول خدا(ص ) عرض كرد:

(مى خواهم يكى از كنيزهاى خود را آزاد كنم ).

پيامبر(ص ) به او فرمود: اگر چنين كنى ، خداوند در برابر هر عضوى از او، يك عضو تو را آتش دوزخ آزاد
كند، وقتى كه فاطمه بيمار شد و در بستر وفات قرار گرفت ، در حدى كه ديگر نمى توانست سخن بگويد، با
اشاره به پيامبر(ص ) چنين وصيت كرد:

(غلام مرا آزاد كن .)

پيامبر (ص ) وصيت او را پذيرفت .

روزى پيامبر(ص ) نشسته بود، ناگاه ديد على (ع ) گريان به حضور رسول خدا(ص ) آمد.

پيامبر: چرا گريه مى كنى ؟

على : مادرم فاطمه (س ) از دنيا رفت .

پيامبر: به خدا، او مادر من هم بود(وامى والله ).

/ 534