اطمينان على (ع ) به امداد غيبى - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


اطمينان على (ع ) به امداد غيبى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سعيد بن قيس مى گويد: روزى در ميدان جنگ ، مردى را ديدم كه تنها دو جامه پوشيده بود( بى آنكه زره و لباس
جنگ پوشيده باشد) سوار بر اسب به سويش رفتم ، ديدم اميرمؤ منان على (ع ) است ، پرسيدم :

(اى اميرمؤ منان
! در چنين منطقه اى با اين لباس ؟!).

فرمود:(آرى ، اى سعيد! هيچ بنده اى نيست ، مگر اينكه از جانب خدا، دو فرشته از او نگهبانى مى كنند تا
از كوهى سقوط نكند و يا به چاهى نيفتد، ولى وقتى كه قضاى الهى (اجل ) فرا رسد، او را نسبت به همه چيز
واگذارند).(203)

در روايت ديگر آمده : قنبر غلام على (ع )، آن حضرت را بسيار دوست داشت ، هر گاه على (ع ) بيرون مى رفت ،
قنبر نيز با شمشير، به دنبال على (ع )، حركت مى كرد، شبى على (ع ) بيرون رفت ، قنبر را در پشت سرش ‍ ديد،
فرمود:

(اى قنبر! تو را چه شده كه در اين وقت شب به دنبال من مى آئى ؟).

قنبر: آمده ام تا پشت سرت باشم (و هواى تو را داشته باشم ).

على : واى بر تو، آيا تو مرا از اهل آسمان ، حفظ مى كنى ، يا از اهل زمين ؟

قنبر: نه ، از اهل زمين ، تو را حفظ مى كنم .

على : اهل زمين جز به اذان خدا از آسمان ، نمى توانند به من كارى كنند، برگرد، آنگاه قنبر بازگشت . (204)

اين دو حكايت ، بيانگر شجاعت ، و اطمينان على (ع ) به امداد الهى ، و مقدرات خداوند است ، و از قوت قلب ،
و قوت اعتقاد آن حضرت ، حكايت مى كند.

/ 534