گواهى شاهدان و اعتقاد حاظران به امامت حضرت هادى (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ (هنگامى كه امام جواد(ع ) بر اثر زهر، مسموم و بيمار و بسترى شد) شخصى به نام (خيرانى ) مى گويد: پدرمخدمتكار خانه امام جواد(ع ) بود، و شخصى به نام (احمد بن محمد بن عيسى ) هر شب هنگام سحر به خانه
امام جواد(ع ) مى آمد، تا از وضع بيمارى آن حضرت ، با خبر گردد، اكنون ماجرا را از زبان (پدرم خيرانى
) خدمتكار خانه امام بشنويد:پدر خيرانى : بين امام جواد(ع ) و من شخصى (مثلا به نام رسول ) واسطه بود، وقتى او به خانه امام جواد(ع )مى آمد، احمد (نامبرده ) مى رفت .روزى من با رسول خلوت كردم ، رسول گفت : (آقايت (امام جواد) به تو سلام مى رساند، و مى فرمايد: من از
دنيا مى روم ، و بعد از من ، مقام امامت به پسرم على (امام هادى ) مى رسد، و او بعد از من همان حقى را
برگردن شما دارد كه من بعد از پدرم بر شما داشتم )سپس رسول رفت ، با اينكه سخن من با او سرى بود، احمد (نامبرده ) كه در گوشه اى پنهان شده بود، سخن ما را
شنيد، و به من گفت : (رسول به تو چه گفت ؟)گفتم : سخن خيرى گفت .احمد به من گفت : من سخن رسول را شنيدم ، آن را از من پنهان مكن (سپس آنچه شنيده بود بيان كرد)، من به
احمد گفتم: اينك سخن سرى ما را شنيدى براى تو روا نبود، زيرا خداوند مى فرمايد:(ولا تجسسوا. تجسس نكنيد) (حجرات - 12) اكنون كه شنيده اى ، اين گواهى را (كه امام بعد از امام جواد(ع
)، حضرت هادى (ع ) است ) پيش خود نگهدار، و مكتوم بدار تا آن هنگامى كه به آن گواهى ، احتياج شد، گواهى
بده .