خبر از حادثه پشت پرده ، و راهنمائى امام (ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خبر از حادثه پشت پرده ، و راهنمائى امام (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

محمد بن ربيع مى گويد: در اهواز با مردى دوگانه پرست مناظره و گفتگو كرده بودم ، سپس به شهر سامره
رفتم ، بعضى از سخنان آن دوگانه پرست به دلم چسبيده بود (و دلم آن را پذيرفته بود) روزى كه ملاقات
عمومى مردم با خليفه وقت بود، من در خانه (احمد بن خضيب ) نشسته بودم ، امام حسن (ع ) از دارالخلافه
وارد گرديد و به من نگاه كرد و با انگشت سبابه اش ‍ به من اشاره كرد و گفت :

(خدا يكتا است ، يكتا است
، فرد است ).

من بيهوش شدم و به زمين افتادم . (369)

/ 534