نمونه اى از قدرت معنوى امام رضا(ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نمونه اى از قدرت معنوى امام رضا(ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

يكى از اصحاب حضرت رضا(ص ) مى گويد: پول بسيارى به حضور آن حضرت بردم ، ولى آن حضرت ، شادمان نشد، من
غمگين شدم و با خود گفتم :

(چنان پولى نزد آن حضرت مى برم ، ولى شادمان نمى شود!)

امام رضا(ع ) در اين هنگام (كه احساس كرد كه من غمگين هستم ) به غلامش فرمود:

(آفتابه و لگن را
بياور)، خود آن حضرت روى تخت نشست ، و به غلام فرمود: آب بريز.

در اين هنگام ديدم از لابلاى انگشتان آن حضرت ، قطعه هاى طلا در ميان لگن مى ريزد، در اين وقت به من رو
كرد و فرمود:

(من كان هكذا لا يبالى بالّدى حملته اليهِ
كسى كه چنين دارد: (كه از لاى انگشتانش طلا بريزد) به پولى كه تو برايش ‍ آورده اى ، اعتنائى ندارد تا
خشنود شود)(310)

/ 534