نكوهش همنشينى با آدم بد زبان - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نكوهش همنشينى با آدم بد زبان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

يكى از افراد (لاابالى كه به گفته بعضى (عُيَيْنة بن حصن فزارى ) يكى از سران شرور عرب ) به در خانه
رسول خدا(ص ) آمد و اجازه خواست تا به محضر آن حضرت برسد.

رسول خدا(ص ) آن روز در حجره عايشه (يكى از همسرانش ) بود، فرمود:

(بئس اخوالعشيرة : چه مرد بدى است از
اين قبيله ).

رسول خدا(ص ) اجازه ورود به او داد، عايشه برخاست و از آنجا رفت ، و آن مرد به حضور پيامبر(ص ) رسيد،
پيامبر(ص ) با چهره گشاده با او به گفتگو پرداخت ، و سپس او برخاست و از محضر آن حضرت رفت .

عايشه نزد رسول خدا(ص ) آمد و پرسيد:

(وقتى كه از آن مرد، سخن به ميان آمد، شما به بدى از او ياد كردى ،
ولى وقتى كه وارد خانه شد، شما با روى باز و نشاط با او به گفتگو پرداختى ، و اين دوگانگى براى چه
بود؟).

پيامبر:

ان من شر عباد الله من تكره مجالسته لفُحشه .

(از بدترين بندگان خدا كسى است كه به خاطر بد زبانيش ، همنشينى با او را ناخوش دارند) (يعنى اگر من
از او به بدى ياد كردم ، زيرا همنشينى با آدم شرور و بد را دوست ندارم ، و حال كه از همنشينى با او
ناگزير شدم ، آن را با ناخوشى و عدم تمايل قلبى به خاطر ترس از شرارت او پذيرفتم ).(498)

/ 534