دفاع قهرمانانه ابوطالب از محمد(ص )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ (آغاز سالهاى بعثت پيامبر(ص ) بود، مشركان با شديدترين برخورد، در برابر پيامبر(ص ) صف كشيده بودند ومانع دعوت و گسترش اسلام مى شدند).روزى پيامبر(ص ) كه لباس نو در تن داشت ، كنار كعبه (طبق معول براى عبادت و دعوت ) آمد، مشركان كينه
توز، شكمبه شترى را برداشته و به طرف آن حضرت افكندند، و همين موجب آلوده شدن لباس پيامبر(ص ) گرديد،
پيامبر(ص ) با ناراحتى شديد نزد عمويش ابوطالب آمد و گفت :يا عم كيف ترى حسبى فيكم . (اى عمو! حسب (ارزش و موقعيت ) مرا در نزد خود چگونه مى بينى ؟).ابوطالب :(اى برادرزاده مگر چه شده است ؟).پيامبر(ص ) ماجراى گستاخى مشركان را براى ابوطالب ، بازگو كرد.ابوطالب ، برادرش حمزه (ع ) را طلبيد، و شمشير به دست گرفت ، و به حمزه (ع ) فرمود: (شكمبه را بردار).آنگاه همراه حمزه و ابوطالب (سه نفرى ) نزد مشركان كه در كنار كعبه بودند، رفتند، و مشركان ابوطالب را
كه آثار خشم از چهره اش آشكار بود، ديدند، ابوطالب به حمزه (ع ) گفت : (شكمبه را بر سبيل همه اين
مشركان بمال ).حمزه با كمال دلاورى ، اين دستور را اجرا كرد، و سبيل همه آنها را آلوده نمود، آنگاه ابوطالب متوجه
پيامبر(ص )، شد و گفت : يا ابن اخى هذا حسبك فينا. (اى برادرزاده ! اين است موقعيت تو در نزد ما) (144)