ايمان ابوطالب و تمجيد او از محمد(ص ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايمان ابوطالب و تمجيد او از محمد(ص )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

شخصى به امام صادق (ع ) گفت : اهل تسنن گمان مى كنند كه ابوطالب كافر بوده است ؟

امام صادق : آنها دروغ مى گويند، چگونه او كافر بود، با اينكه در اشعاى چنين مى گويد:




  • الم تعلموا انا وجدنا محمدا
    لقد علموا ان ابننا لا مكذب
    والبيض يستسقى الغمام بوجهه
    ثمال اليتامى عصمة للا رامل



  • نبيا كموسى خط فى اول الكتب
    لدينا ولايعنا بقيل الاباطل
    ثمال اليتامى عصمة للا رامل
    ثمال اليتامى عصمة للا رامل



(مگر نمى دانند كه ما محمد(ص ) را مانند موسى (ع )، پيغمبرى يافته ايم كه نامش در كتابهاى پيشينيان
نوشته شده است.

مردم دانسته اند كه ما پسرمان محمد را به دروغ نسبت ندهيم ، و به سخن بيهوده گويان ، اعتنا نمى شود،
محمد(ص ) رو سفيد و آبرومندى است كه به احترام آبروى او از ابرها طلب باران مى شود، او فريادرس يتيمان
، و پناه بيوه زنان مى باشد. (142)

لازم به توضيح است : شعر آخر، اشاره به دوران كودكى محمد(ص ) است ، كه در آن دوران ، قحطى و خشكسالى در
مكه پيدا شد، عبدالمطلب به پسرش ابوطالب دستور داد، تا محمد(ص ) را كه كودكى در قنداق بود، بردارد و
در كنار كعبه به سوى آسمان بلند كند و بگويد:

(پروردگارا! به حق اين كودك ، بارانى فراوان براى ما بفرست )

ابوطالب اين دستور را اجرا كرد، پس
از ساعتى باران فراوان آمد). (143)

/ 534