تقسيم غنائم ، براى جذب قلوب تازه مسلمانان - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


تقسيم غنائم ، براى جذب قلوب تازه مسلمانان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

(يكى از جنگهاى بزرگ عصر پيامبر اسلام (ص ) كه در سال هشتم هجرت ، به دنبال فتح مكه ، واقع شد، (جنگ
حنين ) بود، كه در سرزمين (حنين ) (بين مكه و طائف ) رخ داد، مسلمانان به رهبرى پيامبر(ص ) پيروز
شدند و غنائم بسيار، به دست مسلمانان افتاد، پيامبر(ص ) در سرزمين (جعرانه ) (محلى بين مكه و مدينه )

به تقسيم آن غنائم پرداختند آن حضرت براى جذب قلوب تازه مسلمانان (مانند ابوسفيان و امثال او) غنائم
بسيار به آنها داد، تا آنجا كه بعضى اعتراض كردند، مثلا در تاريخ آمده : يكى از اصحاب ، عرض كرد:

(اى
رسول خدا! به عيينه و اقرع ، غنائم جنگى زيادى عطا كردى ، ولى به جعيل بن سراقه چندان نداديد؟)

رسول خدا در پاسخ فرمود:

(سوگند به خدائى كه جانم در دست قدرت او است ، اگر زمين پر از افرادى مانند
عيينه و اقرع ، باشد من جعيل را از همه آنها بهتر و محبوبتر مى دانم ، ولى دادن غنائم جنگى به افرادى
مانند عيينه و اقرع ، براى جذب دلهاى آنها به سوى اسلام است ، ولى جعيل را به اسلام خودش نگريستم ، و
بر اين اساس با او رفتار كردم )(508)

اينك در اينجا به داستان زير كه در اصول كافى آمده است ، توجه
نمائيد:

رسول خدا(ص ) در ماجراى جنگ حنين ، با دادن غنائم جنگى ، قلوب رؤ ساى عرب از قريش و ساير قبايل مضر،
مانند ابو سفيان و عيينة بن حصين فزارى و امثال آنها را جذب كرد.

انصار (مسلمانان مدينه ) از اين جريان )، خشمگين شدند، و نزد (رئيس ‍ خود) سعد بن عتاده رفتند، و سعد
آنها را در سرزمين (جعرانه ) به حضور پيامبر(ص ) آورد، آنگاه ، سعد عرض كرد:

(اى رسول خدا! آيا به من
اجازه سخن مى دهى ؟!).

پيامبر: آرى .

سعد: (اگر اين كار (تقسيم غنائم به تازه مسلمانان قوم خود) را كه انجام دادى ، به دستور خدا بود، به
آن راضى هستيم ، وگرنه ما رضايت ندهيم )...

پيامبر: اى گروه انصار! آيا همه شما با گفتار آقا و بزرگتان (سعد) موافق هستيد؟.

انصار: آقا و بزرگ ما، خدا و رسولش مى باشد دوبار اين سؤ ال و پاسخ تكرار شد، ولى در بار سوم ، انصار
گفتند: ما با راءى (سعدبن عباده ) موافق هستم .

امام باقر(ع ) فرمود:

فحظ الله نورهم ، و فرض الله للمولفة قلوبهم سهما فى القرآن .

(خداوند درجه نور ايمان انصار را (به خاطر اين اعتراضشان ) پائين آورد و در قرآن (آيه 60 توبه ) بر حذب
قلوب (افرادى كه هنوز وارد متن اسلام نشده اند) سهمى (از زكات ) را قرار داد).(509)

/ 534