معصوم چهاردهم امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف
توفيق يك ايرانى به ديدار امام زمان (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ (مى دانيم كه حضرت قائم ، امام زمان (عج ) در روز 15 شعبان سال 225 يا 226 ه - ق در سامره به دنيا آمد، و حدودپنج سال ، تحت سرپرستى پدرش ، براى حفظ از گزند دشمن ، به طور كاملا مخفى زندگى مى كرد، ولى گاهى بعضى
از اصحاب خاص و مورد اطمينان ، به توفيق زيارت آن نور ديده نائل مى شدند، به عنوان نمونه ):ضوءبن على مى گويد: يك نفر ايرانى - كه نامش رابرد - به من گفت : به شهر سامره رفتم ، و ملازم در خانه
امام حسن عسكرى (ع ) شدم ، حضرت مرا طلبيد، وارد خانه آن جناب شدم و سلام كردم ، فرمود: (براى چه به
اينجا آمده اى ؟)گفتم : به خاطر شوقى كه به شما دارم براى خدمت به اينجا آمده ام .امام حسن (ع ) فرمود: بنابراين دربان من باش ، من از آن پس در خانه آن حضرت همراه ساير خادمان بودم ،
گاهى به بازار مى رفتم و اجناس مورد نياز آنان را مى خريدم ، و زمانى كه مردها در خانه امام حسن (ع )بودند، من بدون اجازه وارد خانه مى شدم ، روزى وارد خانه شدم ديدم امام حسن (ع ) با چند نفر نشسته بود،
ناگاه در اطاق حركت كرد و صدائى شنيدم ، در همين هنگام امام حسن (ع ) فرياد زد: بايست ، من همانجا توقف
كردم و جرئت بيرون رفتن و وارد شدن را نداشتم ، بعد از چند لحظه ، كنيزكى ، كه چيزى سرپوشيده همراه
داشت از نزد من عبور كرد، آنگاه امام حسن اجازه ورود داد، من وارد خانه شدم ، كنيز را نيز صدا زد، او
نزد امام باز گشت ، امام حسن (ع ) به كنيز فرمود: (روپوش را از روى آنچه همراه دارى بردار).كنيز روپوش را برداشت ، كودك سفيد و زيبائى ديدم ، امام حسن (ع ) روپوش روى شكم كودك را برداشت ،
ديدم موى سبزى كه سياهى نداشت از زير گلو تا نافش روئيده شده است . آنگاه به من فرمود:(صاحب شما همين است )سپس به كنيز امر فرمود: (او را ببر) و بعدا من آن كودك را تا زمان رحلت امام حسن (ع ) نديدم ، و بعد از
رحلت آن آن حضرت ، آن كودك را بار ديگر زيارت كردم ...(376)