احترام به خاله ، احترام به مادر است - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


احترام به خاله ، احترام به مادر است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابو خديجه مى گويد: امام صادق (ع ) فرمود: مردى به حضور رسول خدا(ص ) آمد و گفت :

در زمان جاهليت داراى
دخترى شدم ، او را پروراندم ، تا به حد بلوغ رسيد، لباس و زيورش را بر تنش كردم ، و او را به كنار چاهى
آوردم ، و در ميان آن چاه انداختم ، و آخرين سخنى كه از او شنيدم اين بود: (يا اباه : اى پدرجان ).

اكنون پشيمانم و از شما مى خواهم بفرمائيد كه اين گناه را چگونه جبران كنم ؟

پيامبر: آيا مادرت زنده است ؟

گنهكار: نه .

پيامبر: آيا خاله دارى ؟

گنهكار: آرى .

پيامبر:

فابررها فانها بمنزلة الام ، يكفر عنك ما صنعت .

(به او نيكى كن ، زيرا خاله همانند مادر است ، و نيكى به او، آن گناهت را جبران مى كند).

ابوخديجه مى گويد: از امام صادق (ع ) پرسيدم ، اين حادثه در چه زمانى واقع شد؟

امام : در زمان جاهليت ، كه دختران را مى كشتند، تا مبادا وقتى بزرگ شدند، اسير گردند، و در قبيله
ديگر، داراى فرزند شوند.(530)

/ 534