مناظره كوبنده هشام با دانشمند شامى - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مناظره كوبنده هشام با دانشمند شامى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امام صادق (ع ) در جلسه مناظره كه در مكه بين شاگردانش با دانشمند شامى برقرار شد (چنانكه در داستان
قبل بيان گرديد) به دانشمند شامى رو كرد و فرمود: (با اين جوان ، اشاره به (هشام بن حكم ) (شاگرد
زبردست امام ) گفتگو كن ).

دانشمند شامى ، آمادگى خود را براى مناظره با هشام اعلام كرد و گفتگوى آنها در حضور امام صادق (ع ) به
ترتيب زير ادامه يافت :

دانشمند شامى : (خطاب به هشام ) اى جوان ! درباره امامت اين مرد (امام صادق ) از من سؤ ال كن (مى خواهم در
اين باره با تو گفتگو كنم ).

هشام (از بى ادبى و گستاخى مرد شامى به ساحت مقدس امام ) به گونه اى خشمگين شد كه بدنش مى لرزيد، در اين
حال به مرد شامى گفت : (آيا پروردگارت خيز و سعادت بندگانش را بهتر و بيشتر مى خواهد، يا بندگان ،
خير خود را نسبت به خود؟).

دانشمند شامى : بلكه پروردگار، خير بندگانش را بيشتر مى خواهد.

هشام : خداوند براى خير و سعادت انسانها چه كرده است ؟

دانشمند شامى : خداوند حجت خود را براى آنها استوار نموده ، تا پراكنده نگردند، و او بين بندگانش را
در پرتو حجتش ، الفت، و دوستى بخشد، تا نابسامانيهاى خود را در پرتو دوستى ، سامان دهند، و همچنين
خداوند بندگانش را به قانون الهى آگاه مى كند.

هشام : آن حجت كيست ؟

دانشمند شامى : او رسول خدا است .

هشام : بعد از رسول خدا(ص ) كيست ؟

دانشمند شامى : بعد از پيامبر(ص )، حجت خدا، (قرآن و سنت ) است .

هشام : آيا قرآن و سنت ، براى رفع اختلاف امروز ما سودمند است ؟

دانشمند شامى : آرى .

هشام : پس چرا بين من و تو اختلاف است و تو براى همين جهت از شام به اينجا (مكه ) آمده اى ؟!
دانشمند شامى در برابر اين سؤ ال خاموش ماند، امام صادق (ع ) به او فرمود: چرا سخن نمى گوئى ؟

دانشمند شامى : اگر در پاسخ سؤ ال هشام بگويم : قرآن و سنت ، اختلاف بين ما را رفع مى كند، سخن بيهوده
اى گفته ام ، زيرا عبارات قرآن و سنت ، داراى معانى گوناگون است ، و اگر بگويم : اختلاف ما در فهم قرآن
و سنت ، به عقيده ما لطمه نمى زند و هر كدام از ما ادعاى حق مى كنيم ، در اين صورت ، قرآن و سنت به ما
سودى (در رفع اختلاف ) نبخشد، ولى همين استدلال (مذكور) به نفع عقيده من است ، نه بنفع عقيده هشام .

امام صادق : از هشام همين مساءله را بپرس ، كه پاسخ قانع كننده را از او كه وجودش سرشار از علم و كمال
است ، مى يابى .

دانشمند شامى : آيا خداوند شخصى را به سوى بشر فرستاده تا آنها را متحد و همآهنگ كند؟ و
نابسامانيهايشان را سامان بخشد و حق و باطل را برايشان شرح دهد؟

هشام : در عصر رسول خدا(ص ) يا امروز؟

دانشمند شامى : در عصر رسول خدا (ص ) كه خود آن حضرت بود، ولى امروز، آن شخص كيست ؟

هشام : امروز همين شخصى كه در مسند نشسته (اشاره به امام صادق عليه السلام ) و از هر سو مردم به حضورش
مى آيند، (حجت و برطرف كننده اختلاف ما است ، زيرا) ميراث دار علم نبوت است كه دست به دست از پدرانش به
او رسيده است ، اخبار زمين و آسمان را براى ما بازگو مى سازد.

دانشمند شامى : (من چگونه بفهم كه اين شخص (امام صادق ) همان حجت حق است ؟!)

هشام : هر چه مى خواهى از او بپرس ، تا به حجت حق بودن او پى ببرى .

دانشمند شامى : اى هشام با اين سخن ، ديگر عذرى براى من باقى نگذاشتى ، از من است كه بپرسم و با سؤ ال
به حقيقت برسم .

امام : آيا مى خواهى گزارش چگونگى سفر و مسير راه مسافرت تو را از شام به اينجا، به تو خبر دهم ؟ كه
چنين و چنان بود(امام بقدرى از چگونگى سفر او را بيان كرد).

/ 534