معجزه اى از امام حسن (ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


معجزه اى از امام حسن (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

يكى از فرزندان زبير كه به امامت امام حسن (ع ) معتقد بود، همراه آن حضرت براى انجام حج عمره به سوى
مكه مى رفتند ( يا پس از عمره از مكه باز مى گشتند) در مسير راه به يكى از آبگاهها رسيدند، كنار چند
درخت خرماى خشكى كه از تشنگى خشك شده بودند فرود آمدند، فرشى براى امام حسن (ع ) در زير يكى از آن
درختها گستراندند، و فرش ديگرى براى فرزند زبير زير درخت ديگرى پهن كردند.

در اين هنگام زبيرى سرش را به طرف بالا برد و گفت :

( اگر اين درخت خرما، داراى خرماى تازه بود و ما از
آن مى خورديم بجا بود).

امام حسن (ع ) به او فرمود:مثل اينكه خرما مى خواهى ؟

او گفت : آرى .

امام حسن (ع ) دست به طرف آسمان بلند كرد و به سخنى كه فهميده نشد، دعا نمود هماندم درخت سبز گرديد و
داراى برگهاى تازه و خرماهاى تازه گرديد، ساربانى كه در آنجا بود و شتران خود را به كاروانيان كرايه
داده بود، وقتى كه اين منظره را ديد، گفت :

(به خدا اين جادو است ).

امام حسن (ع ) به او فرمود:

(واى بر تو! اين جادو نيست ، بلكه دعاى مستجاب پسر پيغمبر(ص ) مى باشد).

آنگاه بعضى از حاضران از آن درخت بالا رفتند، و هر چه خرما داشت چيدند به طورى كه براى همه حاضران
كفايت نمود. (211)

/ 534