پيام كوبنده به شاه سركش ، در مورد حق الناس - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


پيام كوبنده به شاه سركش ، در مورد حق الناس

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

(يكى از پيامبران از طرف خدا به ميان قومى فرستاده شد، آن قوم شاهى ستمگر داشتند كه با سركشى و طغيان
خود، خون بى گناهان را مى ريخت و اموال مردم را چپاول مى كرد)

خداوند به آن پيامبر وحى كرد: نزد آن شاه جبار و سركش برو و از قول من به او بگو:

(من تو را بر مردم
نگماردم كه خونشان را بريزى ، و اموالشان را چپاول كنى ، بلكه تو را گماردم تا (با رساندن حق مظلومان
به آنها) صدا و ناله مظلومان را از من باز دارى ،
فانى ادع ظلامتهم و ان كانوا كفارا
(چرا كه من از ستمى كه به آنها شده (و از حق الناس ) آنها نگذرم ، گرچه آنها كافر باشند). (501)

(اين حكايت ، بيانگر اهميت اداى حق الناس است ، كه حتى در مورد كافران ، بايد رعايت شود، وگرنه
بازخواست سخت الهى دارد)

/ 534