فراق يوسف و بنيامين ، از يعقوب ، چرا؟
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ هنگامى كه برادران يوسف (ع ) حضرت يوسف (ع ) را از يعقوب جدا كردند و بعد از مدتى همان برادران ،بنيامين (برادر تنى يوسف ) را از پدر گرفتند و به مصر بردند و بدون او باز گشتند، يعقوب بسيار آزرده دل
و شكسته شد و عرض كرد: (خدايا! آيا به من رحم نمى كنى ؟ چشمم را كه گرفتى و فرزندم را كه بردى ؟!)خداوند به يعقوب (ع ) وحى كرد: اگر يوسف و بنيامين را ميرانده باشم براى تو زنده خواهم كرد، تا شما
را كنار هم جمع كنم :ولكن تذكر الشاة التى ذبحتها و شويتها و اكلت و فلان و فلان الى جانبك صائم لا تنله منها شيئا .(ولى آيا گوسفند را به ياد دارى كه ذبح كرده و بريان نمودى و خوردى ، اما فلانى و فلانى در همسايگى
تو روزه بودند، از گوشت آن چيزى به آنها ندادى ؟!)بعد از اين وحى ، در هر چاشتى ، هميشه در خانه يعقوب (ع ) تا يك فرسخى اطراف آن ، جار مى زدند، كه هر كس
شام مى خواهد به خانه يعقوب بيايد.(521)