خبر امام رضا(ع ) از دو چيز پنهانى - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خبر امام رضا(ع ) از دو چيز پنهانى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

(حسن بن على بن زياد، معروف به (وشاء) پارچه فروش بود و مدت كوتاهى به مذاهب واقفى اعتقاد داشت (كه
طبق اين مذهب ، امام كاظم (ع ) آخرين امام است )، بعدا بر اثر ديدن معجزاتى از حضرت رضا(ع )، آن مذهب را
ترك كرد و شيعه دوازده امامى گرديد)
وشاء مى گويد:

در سفرى به خراسان رفتم و طرفدار مذهب واقفيه بودم ، همراه خودم متاعى بود، در ميان آن
پارچه گلدار در يكى از بغچه ها وجود داشت ، كه خودم از آن اطلاعى نداشتم ، هنگامى كه وارد شهر (مرو)
شدم ، و در منزلى سكونت نمودم ، يك نفر مدنى (كه در مدينه متولد شده بود) بدون سابقه نزد من آمد و گفت :

حضرت رضا(ع ) مى فرمايد: (آن جامه گلدار را كه در نزدت است براى من بفرست ).

من گفتم : چه كسى ورود مرا به (مرو)، به حضرت رضا(ع ) اطلاع داد، من همين لحظه وارد مرو شدم ، وانگهى
نزد من پارچه گلدار نيست .

آن مرد مدنى رفت ، و سپس بازگشت و گفت : حضرت رضا(ع ) مى فرمايد: آن پارچه گلدار در فلان جا و در ميان
فلان بغچه است ، و بغچه اش چنين و چنان مى باشد.

آنگاه من آن بغچه را پيدا كردم و گشودم و در زير آن ، پارچه گلدار را يافتم و براى آن حضرت فرستادم .
(303)

/ 534