پاسخ امام جواد(ع ) به اعتراض كنندگان
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْشخصى به امام جواد(ع ) گفت : مردم درباره خردسالى شما سخن (اعتراض آميز) مى گويند.امام جواد: خداوند به داود(ع ) وحى كرد تا پسرش سليمان را كه در آن وقت كودك بود و گوسفند چرانى مى كرد
جانشين خود سازد.حضرت داود(ع ) طبق فرمان خدا، سليمان را به عنوان جانشين خود معرفى نمود، دانشمندان و عابدان بنى
اسرائيل ، آن را نپذيرفتند (و گفتند سليمان كودك است )خداوند به حضرت داود وحى كرد: (عصاهاى اعتراض كنندگان را بگير، و عصاى سليمان (ع ) را نيز بگير، و در
درون اطاقى بگذار، و در آن اطاق را ببند و مهر و موم كن ، روز بعد، (با بنى اسرائيل به آن خانه بيا و در
را باز كن ) عصاى هر كدام كه مانند درخت ، سبز و داراى برگ و ميوه شده بود، صاحب آن عصا جانشين تو است
)داود همين دستور را اجرا نمود، فرداى آن روز عابدان و عالمان بنى اسرائيل به دعوت داود(ع ) به اطاق
آمدند، وقتى كه ديدند عصاى سليمان سبز و داراى برگ و ميوه شده است ، جانشينى حضرت سليمان را (با اينكه
كودك بود) پذيرفتند و گفتند: (به او راضى شديم و او را پذيرفتيم ) (320)شخص ديگرى به نام على بن حسان به امام جواد(ع ) همان اعتراض مردم را (كه شما كودك هستيد، و مردم نق مى
زنند) به عرض آن حضرت رسانيد.امام جواد(ع ) فرمود: چه اعتراضى دارند، با آنكه خداوند به پيامبرشان فرمود:(قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيرة انا و من اتبعنى
بگو اين راه من است كه من و پيروانم با بصيرت كامل ، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى كنيم ) (يوسف - 108)آنگاه امام جواد(ع ) پس از تلاوت اين آيه فرمود: (سوگند به خدا (در آغاز بعثت ) پيروى از پيامبر(ص )
نكرد، مگر على (ع ) كه در آن وقت نه سال داشت و من نيز نه ساله ام).(321)