راز برخورد بهتر پيامبر(ص ) با خواهرش - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


راز برخورد بهتر پيامبر(ص ) با خواهرش

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عمار بن حيان مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : (پسرم اسماعيل به من نيكى مى كند).

فرمود: (پسرت اسماعيل را دوست داشتم ، اكنون (كه به تو نيكى مى كند) بيشتر او را دوست دارم )، آنگاه
فرمود:

خواهر رضاعى پيامبر(ص ) نزد آن حضرت آمد، وقتى كه پيامبر(ص ) او را ديد، شادمان شد، و روپوش خود را براى
او بر زمين گسترد، و او را روى آن نشانيد، سپس به او رو كرد و با گرمى و لبخند با او سخن گفت ، تا او
برخاست و رفت ، سپس برادر رضاعيش آمد، رسول خدا(ص ) با او نيز احوال پرسى گرم كرد، ولى رفتارى كه با
خواهرش نمود با او ننمود.

شخصى علت و راز اين تفاوت برخورد را از آن حضرت پرسيد.

رسول خدا(ص ) در پاسخ فرمود: (لانها كانت ابر بوالديها منه . زيرا آن خواهر، نسبت به پدر و مادش ، از
آن برادر، خوش رفتار بود).(529)

/ 534