اخبار امام حسن از حوادث پنهانى ، و بزرگوارى آن حضرت - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


اخبار امام حسن از حوادث پنهانى ، و بزرگوارى آن حضرت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اسماعيل بن احمد نوه عبدالله بن عباس مى گويد:

(سر راه امام حسن عسكرى (ع ) نشستم ، وقتى كه از نزديك
عبور مى كرد، به پيش رفتم و از فقر و نياز خود شكايت كردم و در خواست كمك نمودم و گفتم : به خدا يك درهم
بيشتر ندارم ، صبحانه و شام نيز ندارم ).

آن حضرت فرمود: (به نام خدا، سوگند دروغ مى خورى ، تو 200 درهم زير خاك پنهان كرده اى ، من اين سخن را
به خاطر اينكه چيزى به تو نبخشم نمى گويم )

سپس به غلامش فرمود: (هر چه همراه دارى به اسماعيل بده
).

غلامش صد دينار به من داد.

سپس امام حسن (ع ) به من فرمود:

(اين را بدان كه هرگاه احتياج بسيارى به آن دينارهائى كه در زير خاك
نهاده اى پيدا كردى ، از آنها محروم خواهى شد).

اسماعيل مى گويد: همان گونه كه امام حسن (ع ) فرموده بود، همانطور شد، زيرا 200 دينار در زير خاك پنهان
نموده بودم ، تا براى آينده ام پس انداز باشد، مدتى گذشت نياز شديد به آن پيدا نمودم ، رفتم تا آن را
از زير خاك بيرون آورم ، خاك را رد كردم ديدم پولها نيست ، معلوم شد پسرم اطلاع پيدا كرده ، و آن پولها
را از آنجا برداشته و فرار كرده است ، چيزى از آن پولها به دستم نرسيد و طبق فرموده امام حسن (ع ) در
حالت شديد نياز از آن پولها محروم شدم . (364)

/ 534