مجازات خود بينى و حسادت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْحضرت عيسى (ع ) كه برنامه سياحت و بيابان گردى ، از دستورهاى دينش بود، در يكى از سياحتهاى خود، يكى
از دوستانش كه قد كوتاه بود و همواه در كنار حضرت عيس (ع ) ديده مى شد، به همراه عيسى (ع ) به راه افتاد،
تا باهم به دريا رسيدند، عيسى (ع ) با يقين خالص و راستين گفت : بسم الله ، سپس روى آب حركت كرد، بى آنكه
غرق شود.آن شخص قد كوتاه وقتى كه عيسى (ع ) را ديد كه بر روى آب راه مى رود، با يقين خالصانه گفت : بسم الله ، بعد
بر روى آب به راه افتاد، بى آنكه غرق بشود، تا به عيسى (ع ) رسيد، ولى در همين حال (خود بينى ) او را
گرفت و با خود گفت : (اين عيسى روح الله است كه بر روى آب گام برمى دارد، من نيز روى آب حركت مى كنم ،
فما فضله على ؟ (بنابراين عيسى (ع ) چه برترى بر من دارد؟) هماندم زير پايش بى قرار شد و در آب فرو
رفت و فرياد مى زد: (اى روح الله ! دستم بدامنت ، مرا بگير و از غرق نجات بده ).عيسى (ع ) دست او را گرفت و از آب بيرون كشيد و به او فرمود: (اى كوتاه قد، مگر چه گفتى ؟) (كه در آب
فرو رفتى ).كوتاه قد: گفتم ؛ اين روح الله است كه بر روى آب مى رود، من نيز بر روى آب مى روم (بنابراين چه فرقى بين
ما هست ) خود بينى مرا فراگرفت (و در نتيجه به مكافاتش رسيدم ).عيسى (ع ) فرمود: (تو خود را بر اثر خود بينى ) به مقامى كه خدا آن را براى تو قرار نداده ، نهادى ،
خداوند بر تو غضب كرد، اكنون آنچه گفتى توبه كن ).او توبه كرد، آنگاه به مرتبه اى كه خداوند برايش قرار داده بود، بازگشت .امام صادق (ع ) پس از نقل ماجراى فوق فرمود:فاتقوا الله و لا يحسدون بعضكم بعضا .(پس از خدا بترسيد و پرهيزكار باشيد، و نسبت به همديگر، حسد نبريد).(489)