تغيير روش امام جواد(ع )، براى ترك كار ناشايسته - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


تغيير روش امام جواد(ع )، براى ترك كار ناشايسته

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عبدالله بن رزين مى گويد: در مدينه بودم ، امام جواد(ع ) را مى ديدم كه هر روز به مسجد النبى مى آمد، در
صحن مسجد به نزد قبر پيامبر(ص ) مى رفت و بر پيامبر(ص ) سلام مى كرد، سپس به اطراف خانه فاطمه (س ) باز مى
گشت و نعلينش را از پايش بيرون مى آورد و در آنجا نماز مى خواند، و اين كار روش هر روزه آن حضرت بود.

شيطان مرا وسوسه انداخت كه بروم خاك جاى پايش را بردارم (در صورتى كه امام جواد(ع ) علنى راضى به اين
كار نبود و آن را كار ناشايسته مى دانست ).

روز بعد در انتظار نشستم تا اين كار را انجام دهم ، وقتى كه ظهر شد، ديدم امام جواد(ع ) سوار بر الاغش
بود، ولى مانند هميشه در محل قبلى پياده نشد، بلكه در جائى پياده شد كه سنگ فرش بود، به مسجد رفت و پس
از سلام بر پيامبر(ص ) به جاى نمازش رفت و با نعلين خود نماز خواند، و تا چند روز چنين كرد، و من موفق
نشدم ، خاك جاى پايش را بردارم .

با خود گفتم : در مسجد برايم ممكن نشد، خوب است به حمام بروم ، در آنجا در كمين باشم ، هر وقت آن حضرت
به حمام آمد و قدم بر زمين نهاد خاك جاى قدمش را بردارم ، رفتم و پرسيدم كه امام جواد(ع ) به كدام حمام
مى رود، گفتند:

به حمامى كه در بقيع است و حمامى آن ، مردى از خاندان طلحه است مى رود، آنجا رفتم و
پرسيدم آن حضرت در چه روز و چه ساعتى به حمام مى آيد، گفتند:

فلان روز و فلان ساعت ، همان روز و همان
ساعت كنار حمام رفتم و منتظر آمدن امام جواد(ع ) شدم وقتى كه حمامى مرا ديد، گفت :

(اگر حمام مى روى ،
زودتر برو، چون بعد از ساعتى (ابن الرضا) مى خواهد به حمام آيد).

گفتم : ابن الرضا كيست ؟

گفت : مردى پاك و با فضيلت از آل محمد(ص ) است .

گفتم : مگر نمى شود شخص ديگرى با او به حمام برود؟

گفت : نه ، وقتى او مى آيد، حمام را خلوت مى كنيم .

در همين هنگام ديدم آنحضرت با غلامانش آمد، يكى از غلامانش جلوتر بود، حصيرى را همراه داشت ، پيش از
امام جواد وارد رختكن حمام شد و حصير را در زمين پهن كرد، حضرت جواد(ع ) كه سوار بر الاغش بود، به پيش
آمد و سواره وارد رختكن شد و روى آن حصير پياده گرديد (باز من موفق نشدم كه خاك جاى پايش را برگيرم )
به حمامى گفتم :

آن شخص منصوب به آل محمد(ص ) در كه تعريف كردى همين آقا است ؟

(پس چرا سواره وارد رختكن
شد؟)

گفت : آرى همين است ، ولى او هيچگاه مثل امروز، سواره وارد رختكن نمى شد.

با خود گفتم : نيت من باعث شده كه آن حضرت ، سواره بر رختكن وارد شود، در عين حال تصميم گرفتم ، در
رختكن بمانم تا هنگامى كه آن حضرت از حمام بيرون آمد، بلكه به مقصود برسم ، در انتظارش نشستم ،
سرانجام ديدم از حمام بيرون آمد و لباس پوشيد پا بر روى حصير نهاد و همانجا سوار بر الاغ شد و رفت ، در
آنجا نيز به بر گرفتن خاك جاى پايش ‍ موفق نشدم ، با خود گفتم :

من آن آقا را اذيت كردم ، تصميم گرفتم
كه ديگر آن كار را دنبال نكنم .

باز هنگام ظهر، آنحضرت به مسجد آمد و نخست بر پيامبر(ص ) سلام كرد و سپس كنار خانه فاطمه (س ) رفت و
نعلين خود را در آورد و در آنجا نماز خواند و بعد به خانه اش باز گشت . (324)

/ 534